مروری بر زندگانی پیامبر و امامان صفحه 5

صفحه 5

غار حراء، ميعادگاه پيامبر

در شمال مكّه، در راه (مِني) كوهي بلند به نام (جبل النّور) سر بر افراشته است. اگر ازدامنه اين كوه بالا برويم، پس از حدود يك ساعت به غار (حرا) مي رسيم؛ همان جا كه ميعادگاه وحي، تجلي گاه بعثت و محل نزول نخستين آيات الهي برقلب مبارك پيامبر (ص)است.حضرت محمد(ص)، هر سال، يك ماه (رمضان) در آن غار كوچك، خداوند را عبادت مي كرد. تنها كسي كه با او بود، اميرمؤ منان، علي (ع) بود. او از اين افتخار چنين ياد مي كند:رسول خدا (ص) هر سال در كوه حرا اقامت مي گزيد و جز من كسي او را نمي ديد.پيامبر اكرم (ص) در سن چهل سالگي در حالي كه مشغول عبادت و غرق در تفكر درنظام آفرينش بود، فرشته وحي نازل شد. او لوحي در دست داشت. فرشته گفت: (بخوان!) پيامبر (ص) در پاسخ گفت: (چه بخوانم؟) فرشته وحي او را فشرد و دوباره دستور داد كه بخواند او نيز باري ديگر همان پاسخ را گفت. بار سوم فرشته همان سخن را تكرار كرد، ولي باز از پيامبر (ص) همان پاسخ را شنيد. پيامبر(ص) ناگهان توان خواندن يافت و لوحي را خواند كه در آن نوشته بود:(اِقْرَاءْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذي خَلَقَ - خَلَقَ الاِْنْسانَ مِنْ عَلَقٍ - اِقْرَاءْ وَ رَبُّكَ الاَْكْرَم - اَلَّذي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ - عَلَّمَ الاِْنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ) بخوان به نام پروردگارت كه جهان را آفريد؛ انسان را از خون بسته اي خلق كرد،بخوان درحالي كه پروردگارت عزيز و گرامي است؛ پروردگاري كه به وسيله قلم آموخت. آنچه را كه انسان نمي دانست. (بتدريج به او) آموخت.رسول خدا (ص) پس از شنيدن اين آيات كريمه و دريافت رسالت الهي خويش،شادمان، از غار پايين آمد و رهسپار خانه خديجه شد. در ميان راه، كوه ها و سخره ها به امر پروردگار به سخن درآمدند و به پيامبر (ص) اداي احترام گزاردند و او را با عبارت (اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نَبِيَّ اللّهِ!) خطاب كردند.حادثه بعثت بنابر نظر مشهور محدثان و مورخان شيعه، در روز دوشنبه، بيست و هفتم رجب وچهل سال پس از واقعه عام الفيل رخ داده است.

آغاز دعوت

اشاره

رسول اكرم (ص) پس از فرود آمدن از غار (حرا) و ورود به خانه، در بستر آراميد. در انديشه آينده اسلام و چگونگي دعوت بود كه باري ديگر جبرئيل امين فرود آمد و او را چنين مخاطب ساخت:(يا اَيُّهَا الْمُدَثِّرَُ قُمْ فَاَنْذِرَْ وَ رَبُّكَ فَكَبِّرْ)اي جامه بر خود پيچيده! برخيز و ديگران را از عذاب الهي بيم ده و خدايت را تكبير بگو.بدين سان، دعوت پيامبر آغاز شد. اين دعوت، شامل سه مرحله بود: دعوت سرّي؛دعوت خويشاوندان؛ و دعوت عمومي.

دعوت سري

در اين مرحله از دعوت، كه مورخان مدتش را سه تا پنج سال ذكر كرده اند، رسول گرامي اسلام (ص) براي مصون ماندن از توطئه هاي مشركان ماءموريت يافت كه به جاي توجه به عموم، به دعوت افرادي خاص بپردازد و با تماس هاي نهاني آيين آسماني خويش را به آنان عرضه كند. بر اثر تلاش هاي آن حضرت، گروهي به آيين توحيد گرويدند. اين گروه همواره مي كوشيدند ايمان خود را از مشركان پنهان كنند واعمال عبادي خود را به دور از چشم آنان انجام دهند.هنگامي كه شمار مسلمانان افزايش يافت و به سي نفر رسيد، رسول خدا (ص) خانه يكي از مسلمانان، به نام (اَرْقَمْ) را مركز تبليغ اسلام و پرستش پروردگار متعال قرار داد و بيش از يك ماه در اين خانه ماند تا شمار مسلمانان به چهل نفر رسيد.نخستين كسي كه به اسلام گرويد، علي (ع) بود كه سنش از ده سال تجاوز نمي كرد و نخستين زني كه حضرت را به پيامبري تصديق كرد، همسرش خديجه (س) بود.واكنش قريش با اين كه قريش كم و بيش از دعوت سرّي رسول خدا(ص) آگاه بود، چندان واكنشي از خود نشان نداد؛ زيرا هنوز به عمق اين حركت پي نبرده بود و احساس خطر نمي كرد، ولي مشركان از دور فعاليت هاي مسلمانان را زير نظر داشتند و به يكديگر گزارش مي كردند. رسول اكرم (ص) از اين فرصت به خوبي استفاده مي كرد و موفق شد كه در اين مدت هسته مركزي (حزب اللّه) را تشكيل دهد.

دعوت خويشاوندان

پيامبر گرامي اسلام (ص) پس از سه سال ماءموريت يافت كه نخست خويشاوندان رابه آيين توحيد بخواند. طبيعي است كه مي بايد دعوت خويشاوندان بر دعوت عمومي مقدم مي شد؛ زيرا جلب نظر خويشاوندان مي توانست جبهه دفاعي قدرتمندي در برابر توطئه هاي دشمنان اسلام پديد آورد. اين مرحله از دعوت با نزول آيه شريفه (وَاَنْذِرْ عَشيرَتَكَ الاَْقْرَبينَ) آغاز شد. پيامبر (ص) علي (ع) را ماءمور كرد كه غذايي فراهم كند و خويشان آن حضرت را بر سر سفره فراخواند تا ماءموريت الهي خويش را به آنان ابلاغ كند.حدود چهل يا چهل و پنج نفر گرد آمدند. چون رسول خدا (ص) خواست سخن بگويد، (ابولهب) با طرح سخنان نامربوط و متهم كردن پيامبر(ص) به سحر، آمادگي مجلس را براي طرح مساءله اصلي بر هم زد. روز بعد دوباره آنان را دعوت كردند رسول خدا (ص) پس از صرف غذا به پا خاست. فرمود:اي فرزندان عبدالمطّلب! به خدا سوگند، هيچ جوان عربي را نمي شناسم كه بهتر ازآنچه من براي شما آورده ام، براي قوم خود آورده باشد. من خير دنيا و آخرت را براي شما آورده ام. خداوند مرا ماءمور كرده است كه شما را به سوي او بخوانم. كدام يك از شما مرا در اين امر ياري مي كند تا برادر، وصيّ وجانشين من در ميان شما باشد؟رسول خدا(ص) سخن خويش را سه بار تكرار كرد و هر بار، تنها علي (ع) برخاست و حمايت خود را از آن حضرت اعلام كرد. آن گاه رسول خدا(ص) فرمود:(اِنَّ هذا اَخي وَ وَصِيّي وَ خَليفَتي فيكُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَاَطيعُوا).اين (علي (ع))، برادر و وصي و جانشين من درميان شماست. سخنش را بشنويد و از اوپيروي كنيد.

دعوت عمومي

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه