داستان‌ها و حکایت‌های حج صفحه 112

صفحه 112

می‌گفت: بنده تو بردرگاه تو ایستاده است. روزگارش بگذشته، گناهانش مانده، شهواتش بگسسته و پیامدهای آن شهوات باقی مانده. از او خشنود شو یا عفوش کن. چه گاه شود که سروری بی‌آن که از برده‌اش راضی باشد، او را عفو می‌کند.(1)

توسّل به امام زمان

یکی از علما گوید: در سفر اوّل که به حجّ مشرّف می‌شدم، از کربلا ماشینی تهیّه کردیم به سرپرستی پرهیز کاری موسوم به «حاجی علی اصغر اصفهانی» که آن زمان مجاور حضرت سیدالشهدا بود و بعد از اخراج ایرانیان مجاور مدینه طیبّه شد.

این مرد مؤمن عده‌ای از مسافرینش گذرنامه درستی نداشتند. من به او گفتم: چگونه این حاجیان را رد می‌کنی؟ گفت: هر جا که کار به جای سخت برسد، اگر وقت وسیع باشد، 140 مرتبه والّا چهارده مرتبه می‌گویم:

«یا ابا صالح یا مولانا یا صاحب الزمان ادرکنا» و مشکل حل می‌گردد.

جدّاً همان‌طور شد که گفت: هر جا بازرسان پیش آمدند، به برکت توسّلی که آن مرد و سایرین داشتند، از شرّشان نجات یافتیم.(2)

شجاعت مرد حج گزار

طاووس یمانی گوید: در مکّه بودم که از طرف حجّاج بن یوسف مرا دعوت‌کردند ومن پیش او رفتم. او مرا نزد خود نشاند و صحبت می‌کردیم که شنیدیم مردی با صدای بلند تلبیه و لبیّک می‌گفت و طواف می‌کرد.


1- . کشکول شیخ بهایی، ص 369
2- . شمّه‌ای از آثار ادعیّه ...، ص 292 و 293
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه