داستان‌ها و حکایت‌های حج صفحه 125

خدا و حج بیت اللَّه رفت. هنگام طواف دستور داد از هجوم حاجیان جلوگیری کنند تا او بتوانند با آزادی طواف کند؛ ولی درست وقتی هارون خواست طواف کند، مرد عربی سر رسید و پیش از وی به طواف پرداخت.

این موضوع بر هارون پرنخوّت و جاه طلب گران آمده، با خشم به رئیس تشریفات خود اشاره کرد که مرد عرب را دور کند تا وی طواف کند.

رئیس تشریفات به عرب گفت: لحظه‌ای صبر کن تا خلیفه از طواف کردن فارغ شود.

عرب گفت: مگر نمی‌دانی خداوند در این محل مقدس پادشاه و گدارا برابر دانسته و در قرآن مجید فرموده است: «مسجدالحرام- که آن‌را برای استفاده همه مردم قرار داده‌ایم- مقیم و مسافر در آن یکسانند، پس اگر کسی بخواهد در آن‌جا کفر ورزد یا ظلم کند، عذاب دردناک را به وی خواهیم چشاند».(1)

شهید طواف

در سال 310 ه. ق قرمطیان در موسم حجّ به مکّه در آمدند.

حجرالاسود را برداشتند و خلق بسیاری را کشتند.

از کسانی که ایشان به شهادت رساندند، علی بن بابویه است. وی در حال طواف بود؛ زمانی که طوافش را به پایان رسانید، با شمشیر زدند و شهیدش کردند.(2)