داستان‌ها و حکایت‌های حج صفحه 127

صفحه 127

محبّ حق

ذالنون مصری گفت:

جوانی را در طواف کعبه با تنی نزار و روی زرد و ضعیف دیدم که گویی استخوان‌هایش را گداخته بودند. نزدیک رفته به او گفتم: گمانم این است که تو محبّی و از محبّت بدین سان سوخته و گداخته گشته‌ای؟ گفت:

بلی. گفتم: محبوب به تو نزدیک است یا دور؟ گفت: نزدیک. گفتم: موافق است یا مخالف. گفت: موافق و مهربان.

گفتم: سبحان اللَّه! محبوب به تو نزدیک و موافق و مهربان است و تو بدین گونه نزار ونحیفی؟

گفت: ای بطّال! مگر تو ندانسته‌ای که آتش قرب و موافقت بس سوزنده‌تر است از آتش بعد و مخالفت؛ چه، در قرب، بیم فراق است وزوال و در بعد، امیدوصال. مرا از گفته او تغییر حالت پدید گشته، بر قول او اذعان کردم.(1)


1- . داستان عارفان، ص 127؛ وفیات، ج 1، ص 280
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه