- پیش درآمد 1
- بخش اوّل حج خاندان وحی 5
- اشاره 5
- لبیک دوست 6
- گریه امام حسین 7
- پیاده روی امام حسن علیه السلام به سوی مکه 7
- یاد پروردگار 8
- مناجات در حریم عشق 10
- دعا در داخل حجر 11
- حج با معرفت 12
- راهب عرب 12
- مردی صالح 13
- دعای به اجابت رسیده 15
- تقوا، زاد و توشه راه 16
- چهارپای خوشبخت 17
- نماز شب 17
- پیشوای عارف 18
- گریه شدید 18
- منافع بیشمار 19
- سجده طولانی امام در کنار کعبه 19
- امام موسی بن جعفر علیه السلام 20
- فروتنی در حرم 20
- معجزهای از امام موسی بن جعفر علیه السلام 21
- آخرین وداع 23
- اشاره 26
- بخش دوم حج عارفان 26
- خدای خانه 27
- حج مقبول 28
- ادب حرم 29
- عصمت از گناه 30
- محروم از عنایت 30
- گفت و گو با یار 31
- خدای خانه 32
- خدا هم قبول کرد 32
- در هوای دوست 33
- غافلان خفته 33
- هرکه دوست خداست زنده است 34
- رحمت خداوند 34
- کشته شدگان تیغ دوست 35
- گفت آن اللَّه تو لبیک ماست 36
- انفاق و حج مستحبی 38
- مسیحی مسلمان شد 40
- انیس واقعی 41
- مرکب صبر 42
- از دنیا بریده 42
- به خاطر او حج همه قبول شد 43
- سینه مؤمن حرم خداست 44
- تا خانه دوست 45
- دست و زبانی آلوده 45
- تائب عاشق 46
- با فضیلت ترین عمل 47
- هجرت به سوی خدا 47
- در خانه او 48
- سه شرط حجگزاری 48
- سه بار حج کردن 48
- خانهای در بهشت 49
- دعوت خدا 49
- نتیجه گناه کردن در حرم 50
- مشتاقان کجایند؟ 50
- بقعهای فاضل 51
- توشه راه 52
- سخنان نیکو در مسجد الحرام 52
- قصد کعبه کن 53
- گفت و گوی دو فرشته 54
- در خدمت زائر خدا 54
- توکل واقعی 55
- بخش سوم حج و داستانهاییاز عالمان دینی 58
- اشاره 58
- انقطاع از غیر خدا 59
- به یاد خدا 59
- یکپارچه شور و هیجان 60
- کرامات بزرگان 61
- صدقه و سلامتی حجاج 62
- عالم واقعی 62
- در کنار مقام ابراهیم 64
- کفن متبرک 64
- سفارشی مفید 65
- نماز طواف 66
- داستان استطاعت و مکه رفتن آیت اللَّه شاهرودی 67
- در خانه او 68
- طمع به خدای بزرگ 69
- چرا سید به حجّ نرفت 71
- حج با پای پیاده 71
- دفاع از حریم تشیع 71
- با دعا به حج رفت 72
- حاجتی که بر آورده شد 74
- خواب مادر 75
- حاجی خوش برخورد و متواضع 76
- آبی خنک و شیرین 76
- صلاح در چیست؟ 77
- بخش چهارم: دیدار با 79
- اشاره 79
- بیست حج برای دیدار 81
- ذکر یا حفیظ یا علیم 84
- حجّت امام زمان 85
- عنایت والطاف حضرت مهدی علیه السلام 86
- صاحب معالم امام زمان علیه السلام را در عرفات زیارت کرد 87
- یک طاقه گل سرخ 88
- یا ابا صالح! 88
- امام زمان هر سال در حج است 89
- نصب حجر الاسود 90
- مولای ما نزد ما بود 90
- از برکت امام زمان 92
- بخش پنجم: باراهیان حرم 95
- اشاره 95
- تلبیس ابلیس 96
- توسّل به حضرت سید الشهدا 97
- ناخوانده به خانه خدا نتوان رفت 98
- ترک حج 100
- نتیجه تکبّر 101
- همسفر حجّ 101
- تواضع در حریم دوست 102
- راه طولانی 103
- حق مادر 103
- خدا هیچ کس را فراموش نمیکند 104
- هفتاد سال حجّ 104
- صلوات بر محمد و آل او علیهم السلام 105
- دو هزار سال قبل از آدم 106
- پیادگان حاج 106
- حریم امن 107
- حاجی درستکار 108
- امر به معروف و نهی از منکر در سفر حجّ 109
- عمل ناپسند در مکانی باعظمت 110
- رفیق راه 110
- مرد سعادتمند 110
- تو غفارالذنوبی 111
- سروری که عفو میکند 111
- توسّل به امام زمان 112
- شجاعت مرد حج گزار 112
- غلامی خاشع و خاضع 114
- سفارش به تقوا 114
- در کنار کعبه 115
- سفارش در کنار کعبه 116
- انفاق در حرم 117
- نماز در مسجدالحرام 117
- جلب رضایت برادر مؤمن 118
- حاجی حقیقی 119
- دولت جاوید 121
- همه برابرند 124
- قطع دست دزد 124
- شهید طواف 125
- اشاره 126
- بخش ششم: جوانان حجگزار 126
- محبّ حق 127
- آه عارفانه 128
- بر خداست به مقصد رسانیدن 129
- جوانی عارف 129
- راز و نیاز نوجوان 130
- ترس از خدا 131
- نافرمانی پدر 131
- عزیزترین مردم 132
- قربانی جان 132
- سوز و گداز 133
- مرا چیزی نیست، جز جان 134
- بخش هفتم: حج، حریم رحمت و بخشش 136
- اشاره 136
- توبه آدم علیه السلام 138
- آزادی از آتش 139
- توبه ابراهیم ادهم 139
- آمرزش همه 140
- عنایت علی علیه السلام برای جوان تائب 140
- عقوبت گناه 142
- عذر تقصیر 143
- پرواز به سوی زیباییها 144
- تأثیر کلام خداوند 150
- نتیجه راستگویی 150
- توبه مرد راهزن 151
- توبه زبیر عاصی 152
- از رحمت خدا مأیوس نباش 154
- اشاره 156
- بخش هشتم: باحج گزاران 156
- دعوت حضرت ابراهیم علیه السلام 158
- میهمان الهی 159
- ایمنی از آتش دوزخ 159
- پاداش حجّ 159
- حاجت خواستن در حریم کعبه 160
- گواهی حجرالاسود 162
- اسرار حجّ 163
- برآوردن حاجت برادر مؤمن 163
- دفاع از حقّ 165
- حاجی واقعی چه کم است 167
- قرارگاه پیغمبران 168
- دقّت فراوان 169
- خدمت به مادر در سفر حجّ 170
- یک سال مریضی 170
- بدهکاری آخرت 171
- قطع طواف برای حاجت مؤمن 171
- فتوای نادرست 172
- فواید سفر حج 173
- نذر باطل 173
- مشتاق کعبه 174
- فضیلت حجّ 174
- هدیه ثواب حجّ 175
- پنجاه سال حجّ 175
- به نیابت از معصومین علیهم السلام 176
- سبب محرومیت از حجّ 177
- نیابت از امام زمان علیه السلام 177
- بخش نهم: بانوان و حجّ 180
- اشاره 180
- ای تیر غمت را دل عشّاق نشانه 181
- حجّ با بصیرت 183
- آب دیده 184
- دنیا در خدمت زن حاجی 184
- احسان به زائران کوی دوست 185
- شفای نابینا در حجّ 185
- خانه پروردگارم 186
- دوستی خدا با حجّ گزار 186
- پاداش احسان و نیکی به حاجیان 187
- آتش بلا 189
- پیر زن حاجی 190
- بخش دهم: در عرفات عاشقان 193
- اشاره 193
- سرزمین عشق 195
- مغفرت همه 195
- حجّ ابراهیم علیه السلام 196
- دعای پذیرفته شده 196
- استجابت دعا 197
- دعا برای همه 197
- سود فراوان 197
- علت نام عرفات 198
- طلب از غیر خدا 198
- فرشته موکّل 199
- دعای عرفه امام حسین علیه السلام 199
- تجلّی خداوند در عرفات 200
- خاطره رنج آور 201
- منابع و مآخذ 203
- منابع و مآخذ 203
- پی نوشتها 206
مشاهده میشد.
چون چشمش بر کعبه افتاد، رو به آسمان کرد و گفت: «أنا عریان، کما تری، أنا جائع کما تری، فیما تری یا من یَری ولا یُری». لرزه بر اعضای من افتاد، نگاه کردم، دو طبق دیدم که از آسمان فرود آمد که دو پارچه بر آن نهاده شده بود. طبقها در پیش وی گذاشته شد. میوه هایی بر آن طبقها دیدم که هرگز مثل آن ندیده بودم. وی بر من نگریست و گفت: یا طاووس!
گفتم: لبیک یا سیدی و تعجبم زیاد شد از آن که وی مرا شناخت. گفت:
تو را بدین حاجت هست؟ گفتم: به جامه حاجتم نیست؛ اما بدان چه که در طبق است آری. وی مشتی از آن به من داد، من آن را بر طرف جامه احرام بستم. آن گاه وی، یکی از آن پارچهها را ردای خود ساخت و دیگری را ازار خود کرد و آن کهنه که داشت به صدقه داد و روی بر مروه نهاد و میگفت: «رب اغفر وارحم وتجاوز عما تعلم وإنک أنت الأعزّ الاکرم»، من در عقب وی رفتم. شلوغی انبوه خلق میان من و او جدایی افکند. یکی از صالحان را دیدم و از او پرسیدم که آن جوان کیست؟ گفت: یا طاووس! تو او را نمیشناسی، او راهب عرب است، او مولانا زین العابدین علی بن الحسین علیه السلام است.(1)
مردی صالح
قافلهای از مسلمانان آهنگ مکه داشت؛ همین که به مدینه رسید چند روزی توقف و استراحت کرد و بعد از مدینه به مقصد مکه به راه افتاد.
در بین راه مکه و مدینه، در یکی از منازل، اهل قافله با مردی مصادف شدند که با آنان آشنا بود. آن مرد در ضمن صحبت با آنها، متوجه شخصی
1- . مصابیح القلوب، ص 128 و 129