داستان‌ها و حکایت‌های حج صفحه 33

صفحه 33

«إنه لیس فی القبر ولا فی الارض ولا فی الجنة بل هو فی مقعد صدق و عند ملیک مقتدر»؛ «او نه در قبر است و نه در زمین و نه در بهشت؛ بلکه او در بهترین جاها و پیش پادشاهی قدرتمند است(1)».

حج زیارت کردن خانه بودحج رب البیت مردانه بود

غافلان خفته

بایزید بسطامی شبی از حرم بیرون آمد و در اطراف آن طوفی کرد، هیچ مشتاقی و ذاکری و مناجاتی مشغول به کار ندید، جانش از آتش حسرت به جوش آمد، لاجرم در مناجات و خروش آمد که:

الهی! این چنین در گاهی که تراست، از مشتاقان خالی چراست؟

ندایی شنید که ای بایزید! هر کسی محرم خلوتخانه راز ما نتواند شد و در عرض راز و نیاز با حبیب ما انباز نتواند گشت.(2)

هاتفی گفتش که ای حیران راه!هر کسی را راه ندهد پادشاه

عزت این در چنین کرد اقتضاکز در ما دور باشد هر گدا

چون حریم عزّ ما نور افکندغافلان خفته را دور افکند

سال‌ها بردند مردان انتظارتا یکی را بار بود از صد هزار

هر کسی را بر در ما راه نیست‌محرم این راز جز آگاه نیست

در هوای دوست

ابراهیم ادهم دست از پادشاهی بلخ بشست و به اورنگ (تخت) فقر


1- . علی اکبر عماد، رنگارنگ، ج 2، ص 439
2- . منطق الطیر، ص 90؛ داستانها و حکایتهای نماز، ص 93
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه