داستان‌ها و حکایت‌های حج صفحه 48

نیروی جسمی نیاز دارند، صدقه نیز به مال و مکنت احتیاج دارد. به حج نگاه کردم، دیدم که هم به نیروی بدنی نیاز دارد، هم به مکنت و مال، پس آن را با فضیلت تر از همه چیز یافتم.(1)

سه شرط حج‌گزاری

نقل است که گروهی از شام پیش بشر حافی آمدند و گفتند: عزم حج داریم، رغبت می‌کنی با مابیایی؟ بشر گفت: به سه شرط می‌آیم: یکی آن که هیچ بر نگیریم و از کسی چیزی نخواهیم و اگر بدهند قبول نکنیم. گفتند:

دو تای اولی را توانیم؛ اما این که بدهند و قبول نکنیم، نتوانیم. بشر گفت:

پس شما توکل به زاد و توشه حاجیان کرده‌اید.(2)

در خانه او

سالم بن عبداللَّه پرهیزگار و با تقوا بود. روزی هشام بن عبدالملک، به روزگار خلافت به کعبه شد و سالم را دید. به او گفت: ای سالم! چیزی از من بخواه، گفت: از خداوند شرمم می‌آید که در خانه او، از دیگری چیزی بخواهم.(3)

سه بار حج کردن

ابوالفضل عیاض گوید: عده‌ای از مردم نزد شیخ بزرگواری آمدند و حکایت کردند که: مردمان قبیله کتامه شخصی را کشتند و آتشی بر پا داشتند و او را به آن انداختند، ولی آتش هیچ اثری نکرد و او را نسوزاند و بدنش سفید و سالم باقی ماند.

1- . هدایة السالک، ج 1، ص 8
2- . تذکرة الاولیاء، 98
3- . کشکول شیخ بهایی، ص 654.