داستان‌ها و حکایت‌های حج صفحه 51

صفحه 51

حال شنیدم که کسی می‌گفت: اگر بیشتر انجام دهی (و به کارت ادامه دهی)، ما نیز بیشتر انجام خواهیم داد.(1)

بقعه‌ای فاضل

آورده‌اند که ابراهیم خواص گفته است: یحیی معاذ رازی را برادری بود به مکه. او در آن جا مجاور بنشست و نامه‌ای به یحیی نوشت که مرا سه چیز در دنیا آرزو بود، دو یافتم و یکی مانده است. دعا کن تا خدای تعالی مرا کرامت کند.

مرا آرزو بود که آخر عمر خویش به بقعه‌ای فاضل بگذرانم، به حرم آمدم که فاضل‌ترین بقعه‌هاست. و نیز مرا آرزو بود که خادمی برایم باشد تا خدمتم کند، خداوند کنیزکی عطا کرد. آرزوی سومم این است که پیش از مرگ تو را ببینم. دعا کن تا خدای تعالی مرا این کرامت روزی کند. یحیی جواب نوشت: اما آن که گفتی مرا آرزوی بهترین بقعه بود و یافتم، تو بهترین خلق باشی به هر بقعه‌ای که خواهی باش که بقعه به مردان عزیز شود نه مردان به بقعه (صرفِ در حرم و بیت اللَّه الحرام بودن برایت سودی ندارد، مگر این که واقعاً از این فیض یزدانی بهره‌مند گردی) و اما آن که گفتی: مرا خادمی آرزو بود و بیافتم، اگر در تو مروت و جوانمردی بود، خادم حق را خادم خود نگردانیدی و او را از خدمت خدای باز نداشتی و به خدمت خویش مشغول نگردانیدی. مخدومی از صفات حق است و خادمی از صفات بنده و بنده را صفت حق آرزو کردن عیب است.

اما آن که گفتی: مرا آرزوی دیدار تو است، اگر تو را از خدا خبر بودی، از منت یاد نیامدی (ولی در آن مکان مقدس باز از غیر یاد می‌کنی). با حق


1- . هدایة السالک، ص 160 و 161
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه