داستان‌ها و حکایت‌های حج صفحه 53

صفحه 53

سری گفت: ای پسر! زود باشد که حظ تو از خدای، زبان تو بود. سپس سری پرسید: این را از کجا آموختی؟ جنید گفت: از مجالس تو.(1)

قصد کعبه کن

شیخ بایزید، برای انجام فریضه حج و عمره به سوی مکه می‌رفت. او در هر شهری به محضر بزرگان و ارباب بصیرت می‌شتافت و از نصایح آنان توشه می‌گرفت.

در آن میانه شخصی به او گفت: ای بایزید! قبل از سفر باید طالب مردی شوی. قصد و نیت را خوب گردان تا سود آن را دریابی. اگر قصد گنج کنی خیلی چیزها به دست تو می‌آید. اگر گندم بکاری حتماً کاه هم به دست تو خواهد رسید.

سوی مکه شیخ امت بایزیداز برای حج و عمره می‌دوید

او به هر شهری که رفتی از نخست‌مر عزیزان را بکردی باز جست

گرد می‌گشتی که اندر شهر کیست‌کو برارکان بصیرت متکیست

گفت: حق اندر سفر هر جا روی‌باید اول طالب مردی شوی

قصد گنجی کن که این سود و زیان‌در تبع آیا تو آن را فرع دان

هر که کارد قصد گندم باشدش‌کاه خود اندر تبع می‌آیدش

که بکاری بر نیاید گندمی‌مردمی جو مردمی جو مردمی

او گفت: پایه و اساس کارها قصد و نیت است. اگر نیت را خوب و صاف گردانی، نتیجه خوبی خواهی گرفت. پس قصد کعبه کن که مکه را هم در این صورت خواهی دید. قصد خوب معراج انسان است و ...


1- . تذکرة الاولیاء، ص 288 و 289
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه