داستان‌ها و حکایت‌های حج صفحه 67

صفحه 67

عشریه را از گندم‌هایش می‌داد هم زکات شرعی آنها را. باری گذرنامه دادند و مشرف شدند.

یکی از دوستان آن مرحوم که در سفر همراهش بود می‌گفت: در مکه در دست مرحوم حاج آخوند ما بین مچ و مرفق از روی رگ‌ها دانه‌ای بیرون زد و در اثر گرما و شست و شو سیم کشید و دست از پنجه تا بازو ورم کرد و درد شدید داشت. با این حال طواف‌های متعددی انجام می‌داد، برای یکی یکی از خویشاوندان و دوستان متوفا و زنده‌اش. آنچه موجب تعجب گشت این است که با آن دست دردمند به نیابت بیش از هشتاد نفر نماز طواف نساء خواند. کسانی که اصلًا آنها را نمی‌شناخت. هر کس می‌آمد و می‌گفت: به نیابت من هم دو رکعت نماز بخوانید، می‌خواند و من می‌ترسیدم که حاج آخوند بیمار گردد و بیفتد و آن وقت چه بکنیم.(1)

داستان استطاعت و مکه رفتن آیت اللَّه شاهرودی

سطح زندگی آیت اللَّه شاهرودی خیلی عادی و در ردیف پایین بود. از این رو خود را مستطیع به استطاعت مالیه نمی‌دید تا آن که در اواخر عمرش فردی نیکوکار از اهالی کویت مخارج تشرف ایشان به حج را به عهده گرفت و معظم له به استطاعت بذلیه، مستطیع گردید. لکن به علت ضعف مزاج و آن که سفر ایشان چون سفر یک مرجع تقلید شیعه بود و قهرا افرادی باید همراه داشته باشند و مستلزم مخارج زیادی بود، راضی به این سفر نبود. از این رو از آقای جناتی می‌خواهند که در مباحث درس ایشان مروری کرده و ملاحظه کند که آیا راهی برای قبول نکردن پول وجود دارد یا نه؟ آقای جناتی بعد از مراجعه به عرض ایشان می‌رساند که


1- . فضیلتهای فراموش شده، ص 144
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه