داستان‌ها و حکایت‌های حج صفحه 69

صفحه 69

آیا سزاوار است که در خانه او نماز خربزه‌ای بخوانی؟

فوراً متوجه عیب خود شده و بر خود لرزیدم، خواستم دامنش را بگیرم، ولی او را نیافتم.(1)

طمع به خدای بزرگ

نویسنده کتاب «نشان از بی‌نشانها» می‌نویسد:

پدر بزرگوارم (مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی) فرمودند: در سفر حج وقتی وارد حجاز شدیم، چون پولی همراه نداشتم و شریف مکه نیز مبلغی پول به عنوان «خاوه» از هر مسافر دریافت می‌کرد، ناچار با عده‌ای که مایل به پرداخت وجهی از این بابت نبودند، از راه فرعی ازجده عازم مکه شدیم. در بین راه به مأمورین حکومتی برخوردیم و آنان مانع حرکت ما شدند و گفتند: در این محل بمانید تا مأمورین وصول «خاوه» بیایند و پس از پرداخت پول به راه خود ادامه دهید. در غیر این صورت حق ورود به مکه را ندارید.

همگی در سایه چند درخت خرما به انتظار مأمورین وصول نشستیم.

تمام همراهان پول‌های خود را حاضر کردند و به من گفتند: شما نیز پول خود را حاضر کنید. گفتم: من پولی همراه ندارم. گفتند: اگر طمع داری که ما به تو پول دهیم، پولی به تو نخواهیم داد، اگر هم پول ندهی، نمی‌توانی به سوی خانه خدا بروی. گفتم: من به شما طمع ندارم، بلکه به خدای بزرگ طمع دارم که مرا یاری نماید. گفتند: در این بیابان عربستان، خداوند چگونه تو را یاری خواهد کرد؟ گفتم: در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد شده است: «هرکس به خاطر رضای خدا به مردم خدمت کند و مزدی


1- . داستانهای شگفت، شهید دستغیب، ص 92
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه