داستان‌ها و حکایت‌های حج صفحه 96

صفحه 96

تلبیس ابلیس

آمده است که پیرمردی عازم سفر حجّ بود. او در هر قدمی که می‌گذاشت، دو رکعت نماز می‌گزارد. چنان غرق در عبادت بود که از چیزهای دیگر غافل ماند. او حتّی خارهایی که به پایش فرو می‌رفت، درنمی‌آورد؛ امّا در آخر امر چنان عبادت‌هایش را مورد پسند خود قرار داد و مغرور گردید که خود را بالاتر از همه چیز می‌دید. و این زمینه‌ای شد که ابلیس پلید بر او نفوذ کرده و از راه الهی بدر کند.

او گرفتار عجب و غرور شد و سوگمندانه از طریق حق منحرف گردید.

شنیدم که پیری به راه حجازبه هر خطوه کردی دو رکعت نماز

چنان گرم رو در طریق خدای‌که خار مغیلان نکندی زپای

به آخر ز وسواس خاطر پریش‌پسند آمدش در نظر کار خویش

به تلبیس ابلیس در چاه رفت‌که نتوان از این خوب‌تر راه رفت

امّا پیش از آن که ابلیس او را به چاهش فرو کشد، رحمت حق به فریادش رسید و نجاتش داد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه