حدیث قافله‌ها صفحه 24

صفحه 24

می‌رفت. قریب به دوازده فرسخ امروز راه آمدیم. منزل که رسیدیم، باران چندان پر زور نمی‌آمد. همین که چادرها زده شد، چنان باران سختی آمد که [در] تمام دره‌ها سیل به پا شد، تا سر آفتاب به شدت می‌آمد.

بیست و هشتم آن وقت قدری باران سبک شد، روانه شدیم، [در] بیشتر گودالها، درّه‌ها، آب سیل روان، چهار ساعت که از روز رفت، باران ایستاد، هوا خوب شد، صحرای صاف، شترها را راندیم، تا غروب پیاده شدیم.

بیست و نهم، نماز خوانده سوار شدیم، یک ساعت از شب رفته، گردنه کوچکی بود رد شدیم، در کوه منزل کردیم، آن شب را هم به جهت منزل و شام بد گذشت.

دو ده هم قریب به یک فرسخ دور از راه بود، یکی‌اش خیلی بزرگ و نخلستان زیاد، از روزی که از سماوات راه افتادیم تا مکه، تمام را میان مغرب و جنوب می‌رویم.

صحرای مخوف

بیست و نهم سه ساعت به صبح مانده، راه افتادیم، شب بسیار تاریک بود. بیشتر کجاوه‌ها شبها فانوس جلو کجاوه می‌کشیدند. امشب چنان تاریک است و ابر، که حد ندارد. این فانوس‌ها بسیار باصفا به قطار می‌رود. یک فرسخ که راه رفتیم، کوه تمام شد، صحرای صافی، لکن می‌گویند زیاد مخوف است، اهل خاک مخالف با امیر جبل است و متصل با هم نزاع و کشت و کشتار دارند، دایم مال دیگر را چپو(1) می‌کنند. در کمال تعجیل می‌راند، شترها آن روز قریب بیست سی شتر ماند و دو شتر از بنده، قریب به ظهر رسیدیم به رودخانه که روز پیش داغ آب معلوم بود، ازش عبور نمی‌شد، امروز قریب پنج شش سنگ آب صاف می‌رود و همه جا زمین‌ها گل است، تا نیم ساعت به غروب مانده رفتیم و زمین گاهی ریگ و گاهی گل سرخ بود و کوهها در اطراف، لکن یک فرسنگ و دو فرسنگ بوته شور که مانند جاروب بود، بسیار داشت. نیم ساعت به غروب مانده، منزل کردیم. آن روز بی‌حرف چهارده پانزده فرسنگ راه رفتیم. بیشتر عکام(2) در


1- . غارت.
2- . در اصل: حکام.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه