- دیباچه 1
- اشاره 1
- مقدمه 3
- 1-زندگینامه 5
- اشاره 5
- اساتید در قم 7
- جلسه تفسیری 8
- استاد برجسته حوزه 9
- در خدمت انقلاب و نظام 10
- نگاه حکومتی 14
- تألیفات ماندگار 15
- رحلت 17
- سفرهای حج 19
- 2- پیرامون حج 19
- هزینه سفرها 20
- اهتمام و قیام به وظیفه 22
- آسانگیری در انجام مناسک حج 24
- رعایت حال همسفران 26
- سیره زیارتی 27
- نامه به حجاج 29
- چگونگی نیابت 32
- 3- سفرنامه خودنوشته حج 32
- اخذ گذرنامه از قم 36
- حرکت به سوی تهران 40
- پرواز به سوی حجاز 41
- به سوی جحفه 48
- ورود به مکه 53
- عمل سعی و صفا 58
- زیارتگاههای مکه 61
- زیارت مراجع 64
- چگونگی طواف 65
- وضع و اوضاع همشهریها 67
- در عرفات و مشعر 68
- دیدار با یک برادر حنفی 73
- رمی جمرات در منی 75
- وضعیت قربانگاه 77
- هیئت پزشکی ایران 84
- هیئت سرپرستی 87
- به سوی مدینه 88
- مدینه شهر پیامبر (ص) 89
- زیارت حرم رسول (ص) 91
- وضعیت همسفران 96
- بازگشت به جده 99
- پرواز به سوی بغداد 101
- کتابنامه 104
جدا شده بود و در عرفات تا مشعر و منی جدا بودیم) و یک پارچه، سر چوبی بسته و پرچم درست کردیم به دست حاج رضا خویی دادیم و راه افتادیم بعد از مدت کمی پرچم را عوض کرده و پرچم را به دست حاج فرجالله دادیم در نزدیکی جمره آقای حاج میرزا عبدالستار را ملاقات نمودیم گفت: الان برای رمی جمره رفتن صلاح نیست ازدحام زیاد است، ولی مردم (رفقای ما) گوش نکردند راه افتادیم.
به قدری ازدحام زیاد بود که گاهی در فشار شدیدی واقع میشدیم از یک طرف ماشینهای بزرگ و کوچک راه را گرفته و از یک طرف ازدحام حجاج زیاد است و از طرفی هم گرمی هوا و آفتاب فشار میآورد به هر حال در ناراحتی شدید راه را پیمودیم و چون تصمیم به انجام عمل داشتیم هر طور بود تحمل میکردیم.
به جمره عقبه رسیدیم آقای حاج میرزا عبدالستار ما را از یک در کوچک در محوطه جمره راهنمایی کرد فشار جمعیت وصف کردنی نیست پرچم و پرچمدار وصف و جمعیت و رفیق هم به هم خورد هر کسی را به طرفی برد ما در همان ازدحام سنگریزهها را انداختیم و به خیال خود، انجام عمل کردیم و به هر جان کندنی بود بیرون آمدیم، دیدم آقای حاج آخوند نیست و گم شده است.
و حاج علی اصغر هم قبلًا گم شده بود و هر دو حوله