صبح اندیشه صفحه 103

صفحه 103

نگویم، اگر این کار را بکنم عهدم را شکسته‌ام. آن خانم به ما متوسل شد که پادرمیانی بکنیم که ما هم قبول نکردیم.

سلام بر صحرا

سلام بر عرفات، سلام بر صحرا، سلام بر صحرای عرفات، چه بگویم؟ چه بیندیشم؟ اندیشه کوتاه است. باید بیاموزم آنچه را که نیاموخته‌ام! باید بشناسم آنچه را که تاکنون نشناخته‌ام! باید آگاه شوم به آنچه ناآگاه بوده‌ام! باید معرفت پیدا کنم! باید واقف شوم، باید فکر کنم، خدایا مرا دعوت کرده‌ای که بیا اول مرا بشناس و بعد برو به خانه‌ام. اول خود خدا و بعد خانه‌ی خدا! دلم مانند مرغی سرکنده بال بال می‌زند، خودم مانند سپندی بر آتش بی قرار و در سوز و گدازم، ای وای بر من.

دستور اینست که در عرفات باید وقوف کرد و از ظهر تا غروب به بیداری و شعور گذراند. می‌گویند: عرفات دریایی از معرفت است و وقوف در عرفات باعث وقوف به اسرار خلقت و معرفت می‌شود.

می‌گویند: عرفات سرزمین عرفان، سرزمین بینش و سرزمین تضرّع است.

پروردگارا با این شعور ناچیزم چگونه در باره‌ات بیندیشم و به درگاه ملکوتی‌ات راه یابم ای ارحم الراحمین؟!

ولی با امید به رحمت بی کران تو، قلم و کاغذی در می‌آورم و با آن فریاد عجز و حقارت سر می‌دهم و در حد اندیشه‌ی کوتاهم آنچه که به آن خطور می‌کند می‌نویسم.

از کجا شروع کنم؟ این دشت در ذهنم نمی‌گنجد. زمان در ذهنم نمی‌گنجد! گذشته‌ها در ذهنم نمی‌گنجد! عشق در ذهنم نمی‌گنجد! ذهنم

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه