صبح اندیشه صفحه 181

صفحه 181

شکرانه‌ای این نعمت فقط یک روز گناه نکنم. به زودی متوجه شدم که تصمیم سختی است و خوف آن را دارم که نتوانم. لذا تصمیم گرفتم که فقط چند ساعتی را که در حرم و در کنار خانه‌اش هستم، گناه نکنم.

چهار گناه در چهل دقیقه

در حالی که تازه اعمال حجّم تمام شده بود؛ و در حالی که روبه‌روی خانه‌ی خدا نشسته‌ام و در حالی که هنوز کاری جز استغاثه و استغفار ندارم؛ متوجه شدم که در مدت 40 دقیقه 4 گناه مرتکب شده‌ام.

گناه اول: در یک لحظه از فکرم خطور کرد که از نیمه‌ی شب آمده‌ام، صبحانه و ناهار نخورده‌ام. شام را هم که دیر وقت به هتل بروم؛ هم اطاقی‌ها خواهند گفت که چه قدر فرد متدین و متشرعی هستم! هر چند بلافاصله استغفار کردم و حاضر بودم با یک پتک به کله‌ی پوکم بزنم. ولی به هر حال اندیشه‌ای ریاکارانه بود و عبادت برای غیر خدا بود که از اهمّ گناهان است.

گناه دوم: به نظرم خطور کرد که آقای ... در این سفر، خوب مرا شناخته و قبولم کرده است. حالا اگر پیشنهاد همکاری با او را که جواهر فروش است و تنها کار می‌کند، بنمایم؛ احتمالًا قبول می‌کند. و این هم اندیشه‌ی ریاکارانه‌ی دیگر!

گناه سوم: مردی چند صف پشت سرم در حال نماز بود، از او خوشم نیامد. زیرا قیافه‌اش شبیه یکی از افرادی بود که چند سال قبل رئیس من بود و من از او خوشم نمی‌آمد!

گناه چهارم: دو ردیف جلوتر یک نفر جایش را ترک کرد و در آن شلوغی جای یک نفر خالی شد در همان لحظه یک نفر در ردیف پشت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه