صبح اندیشه صفحه 189

صفحه 189

حاجی 2:

همه را در عبادت می‌بینم

هر شب و بدون استثناء خانه‌ی خدا و مسجدالنبی صلی الله علیه و آله را در خواب می‌بینم و تمام افرادی که از کوچکی آن‌ها را می‌شناختم، در حال عبادت می‌بینم، مخصوصاً افراد سیّد را. برخی افراد را در حال دعا و طواف می‌بینم که سالهاست آن‌ها را فراموش کرده‌ام.

حاجی 3:

رودی عظیم کعبه را دور می‌زد

خواب دیدم از طرف صحرای عرفات رودخانه‌ای عظیم و پرآب به طرف خانه‌ی خدا جاری‌ست و این رود عظیم خانه‌ی خدا را دور می‌زد و به درّه‌هایی که دهانه‌شان به طرف خانه‌ی خداست، جریان می‌یافت و ساکنین دره‌های مذکور اغلب سیّد بودند.

به حرم امام حسین (ع) رفتم

حاجیه خانم 4: به حرم امام حسین علیه السلام رفتم

از بقیع و گنبد خضرا و اطراف مسجدالنبی صلی الله علیه و آله و مسجدالحرام عکس گرفته بودم. در این آخر، شرطه‌ها دوربین ما را گرفتند و فیلم را سیاه کردند. دلم شکست و خیلی گریه کردم. شب خواب دیدم که در حرم امام حسین علیه السلام هستم. امام حسین علیه السلام و یک نوجوان مریض احوال، به طرف من آمدند. من نوجوان را در آغوش گرفتم و در حالی که او در آغوشم بود؛ حضرت امام حسین علیه السلام کنار گوشه‌های حرم مطهرش را به من نشان دادند.

حاجی 5:

گنجینه اسرار بود

حق تعالی گر سموات آفریداز برای دفع حاجات آفرید

هر کجا دردی دوا آن جا رودهر کجا فقری نوا آنجا رود

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه