دانستنیهای چهارده معصوم (ع) صفحه 933

صفحه 933

شرمسار لبانت فراتست، بر دل آب افتاده آتش

کرده دریا به روی نگاهت، باز آغوش گرم تمنا

زخمهایم دوباره شکفتند، آنچه باید بگویند، گفتند

زخمهای من، این شعرهایم زخمهایی همیشه شکوفا

در دل: اندوه، اندوه، اندوه! درد: انبوه، انبوه، انبوه!

عشق: بشکوه، بشکوه، بشکوه! که نبرده ست از یاد، ما را

باغی از آتش!

عشق، تا گل کرد چون خورشید روی نیزه ها

شانه های آسمان لرزید، روی نیزه ها

بوی خون پیچید در پس کوچه های آسمان

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه