موسم بیداری : گذری بر خاطرات سفر حج صفحه 12

صفحه 12

تبلور عشق‌

امروز روز زیارتی امام رضا(ع) بود و مشهد خیلی شلوغ! از همه‌جا آمده بودند؛ در حرم جای سوزن انداختن نبود. به هر زحمتی بود، خودم را به بالای سر رساندم و مشغول زیارت جامعه و نماز زیارت شدم. واقعاً لذّت بردم؛ شاید به این دلیل که از حالا حال و هوای حج مرا گرفته بود.

احساس خوبی داشتم، احساس می‌کردم که نایب‌الزیاره امام رضا(ع) در مکه و مدینه هستم و همین الآن به سرزمین امام رضای غریب یعنی مدینه می‌رفتم.

گفتم: آقا! دعا کن که حج مقبول داشته باشم و واقعاً عوض شوم!

هوا نسبتاً سرد و باران زمین را خیس کرده بود. بعدازظهر که به محل کلاس‌ها آمدم، خانمی قبل از آغاز برنامه پیشم آمد و داستانی نقل کرد که تبلور واقعی عشق بود و شاید در غیر از قضیه حج، کمتر می‌شد مانند آن را مشاهده کرد.

وضع مالی خوبی نداشتند؛ سال‌های زیادی از زندگی مشترکشان گذشته بود و مرد، پس از یک عمر تلاش، دوران بازنشستگی را می‌گذراند. زن توانسته بود اندکی پس‌انداز کند و در این سال‌های واپسین، برای زیارت خانه خدا ثبت‌نام نماید؛ اما چگونه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه