موسم بیداری : گذری بر خاطرات سفر حج صفحه 137

صفحه 137

همین که سرم را تراشیدم، ناخودآگاه این اندیشه در ذهنم قوت گرفت که: تا چه اندازه این حج و اعمال آن توانسته است در من دگرگونی ایجاد کند؟ اکنون که می‌خواهم از احرام خارج شوم، آیا گناهانم را در عرفات شسته‌ام؟ به مرحله شناخت رسیده‌ام؟ در زندگی و اعمال و رفتار و دینم اندیشه کرده‌ام؟ و بالاخره دیو نفس را کشته‌ام؟

اشک پهنای صورتم را گرفت. ناراحت و افسرده بودم. حاجیان را می‌دیدم که با خوشحالی و امید از احرام خارج می‌شوند. به حالشان غبطه می‌خوردم. به یاد عنوان سفرنامه جلال آل احمد- با کمی تغییر- افتادم: خسی در منا.

شب، نماز جماعت مغرب و عشا که تمام شد، دعای توسل را شروع کردیم. در سرزمین منا توسل به اهل بیت(علیهم السلام) بی‌شک راهگشا بود و الحق حاجیان نیز در اوج خستگی، خوب همراهی کردند.

پس از آن، سری به سایر چادرها زدم. چند تن از بستگان به صورت آزاد به مکه آمده بودند، اما خیلی اذیت شدند. به خصوص با شلوغی ایام موسم و کمبود جا و امکانات. در منا نیز جای مشخصی نداشتند. در مکه به یکی از اقامتگاه‌هایشان رفته بودم، شرایط خیلی بد بود و با قیمت‌هایی بسیار گزاف اقامت کرده بودند. واقعاً حج برای ایرانی‌هایی که توسط سازمان حج اعزام می‌شوند،

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه