موسم بیداری : گذری بر خاطرات سفر حج صفحه 140

با انگیزه و اعتماد به نفس به جنگ نفس اماره می‌رفتیم، چه می‌شد؟

رمی بسیار شلوغ بود. به زحمت خود را به جمرات رساندیم. نخست باید جمره کوچک را رمی می‌کردیم. شاید نوعی آمادگی بود. بعد نوبت به جمره وسطی می‌رسید. و سپس جمره کبری را رمی می‌کردیم. به هر یک هفت سنگ که مجموع آن می‌شد 21 سنگ.

شاید فلسفه دیگر جمرات سه‌گانه این باشد که از دشمنان کوچک نیز نباید غافل بود. دشمن، دشمن است. می‌خواهد نفس سرکش باشد، یا دشمن خارجی. دشمن را نباید کوچک شمرد. همان تعداد سنگ که به جمره کبری می‌زنی، باید به جمره صغری نیز بزنی، بدون هیچ تفاوتی و بی‌هیچ ملاحظه‌ای. آن‌چنان جایگاه دشمن و اصل برائت در دین مهم است که سه روز باید مرتب رمی کنی و این نکته‌ای است که حضرت امام خمینی 1 نیز در توصیف حج ابراهیمی، مورد نظرش بود.

مسجد خَیف‌

رمی که تمام شد، برخی از حجاج سراغ مسجد خَیف را می‌گرفتند. در نتیجه روحانی کاروان جلو و زائران نیز در پی او به سمت مسجد حرکت کردیم. مسجد خَیف پشت جمرات قرار داشت و به جمره عقبه نزدیک‌تر از سایر جمرات بود. برای رسیدن