موسم بیداری : گذری بر خاطرات سفر حج صفحه 18

صفحه 18

حال نیز مردم اشک می‌ریختند.

شمارش معکوس‌

شمارش معکوس آغاز شده و هر لحظه به موعد سفر نزدیک می‌شویم. با وجود بیماری دختر دو ساله‌ام حوراء، همسر و فرزندانم به همراه مادرخانمم برای بدرقه، به مشهد آمده‌اند. به قول خودشان مسافر مکه است، شوخی که نیست! تنها یک روز بیشتر به سفر نمانده است.

روز آخر به همراه همسر و فرزندانم، برای آخرین بار به حرم حضرت ثامن‌الحجج(ع) مشرف شدم؛ مانند کسی بودم که می‌خواهد به سفری برود که برای آن اجازه امام لازم است. از در بالای خیابان، پس از گذشتن از صحن قدس و مسجد گوهرشاد وارد حرم شدیم. اذان ظهر نزدیک بود، زیارت جامعه را بلند خواندم و سپس نماز ظهر را، و همگی دعا کردیم.

سفر برای من تازگی نداشت؛ اما گویی این سفر حال دیگری داشت. خود را از همیشه به حضرت نزدیک‌تر احساس می‌کردم. یاد حرف خودم به زائران خانه خدا افتادم که: شما نیز از همین روزهای اول جلسات، هر روز زیارت حضرت را درک کنید و از آقا بخواهید که توفیق زیارت واقعی و میهمانی خدا را به شما

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه