موسم بیداری : گذری بر خاطرات سفر حج صفحه 201

صفحه 201

از سوی دیگر، سال‌ها می‌کوشی تا زندگی ساده و محقری فراهم کنی و سایبانی برای خانواده خود تدارک ببینی و اکنون در یک شب باید آن را بگذاری و جان خود و خانواده‌ات را برداری و با یک کوزه آب، قرصی نان و شاید ملحفه‌ای، به شهری که تمام وجودت در آن خلاصه می‌شود، پشت کنی و به جایی که نمی‌دانی چه چیزی در انتظارت هست، کوچ نمایی.

حقیقتاً مجاهدت و ایثار می‌خواهد. این‌که این‌قدر در قرآن، هجرت ستوده شده، بی‌جهت نیست و به همین خاطر، عنوان و صفت «مهاجر» برای مسلمانان صدر اسلام این‌چنین اهمیت داشت.

قسمتی از راه را خواب بودم؛ دیشب ساعت 30/ 4 صبح به هتل برگشتم و تا آمدم بخوابم، هنگام رفتن شده بود. نزدیکی‌های غروب، به مدینه رسیدیم. و یک‌راست به طرف هتل رفتیم. هتل از مرکز شهر فاصله داشت؛ در نزدیکی قبا. استقرار در اتاق‌ها تا شب طول کشید. زائران نیز خیلی خسته بودند. همه ناخوش؛ صدای سرفه لحظه‌ای قطع نمی‌شد. شب جمعه بود و قرار بود که دعای کمیل در بین‌الحرمین برگزار شود. با زائران، آماده رفتن به بین‌الحرمین می‌شدیم. ساعت 9 شب به طرف بقیع راه افتادیم.

بین‌الحرمین و دعای کمیل‌

مدینه، شهر پیامبر(ص)، شهری که در اوج غربت و تنهایی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه