موسم بیداری : گذری بر خاطرات سفر حج صفحه 207

صفحه 207

نجف، کاظمین و سامرا نگاهی می‌انداختند تا اوج ارادت شیعه به ائمه خود را در می‌یافتند.

ساعت 9 به هتل برگشتیم و تا ظهر خوابیدم.

عصر، به همراه خانم‌ها برای زیارت، دوباره به بقیع آمدیم. زن‌ها فقط بعد از ظهرها و در شدّت گرما، می‌توانستند تا بالای پله‌ها بیایند و از پشت پنجره‌ها زیارت کنند که زیارت آن‌ها، خود نیز حکایتی دارد. در پایین پله‌ها زیارت‌نامه خوانده شد و سپس خانم‌ها برای زیارت، بالای پله‌ها رفتند؛ بی‌شک زیارت آنان در این گرمای مردادماه مقبول بود، آن‌هم با چادرهای مشکی.

مسجدالنبی (ص)

ساعت 6 صبح است و مردم دسته‌دسته به مسجد می‌آیند. هوا امروز قدری بهتر شده و من چون قطره‌ای در دریای مسجدالنبی شده‌ام. باب‌السلام را بسته بودند و مجبور شدم از باب بلال وارد شوم. دیروز خیلی تلاش کردم که بعد از نماز مغرب به روضه بروم امّا نگذاشتند؛ پرده کشیده بودند.

صدای سرفه مکرّر شنیده می‌شود. سینه‌ها خیلی خراب و بیمار است.

روضه صفای خاصی دارد. حدیث پیامبر(ص) که فرمود: «میان خانه و منبر من باغی از باغ‌های بهشت است» بر سردر روضه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه