- پیشگفتار 1
- ایران اسلامی 5
- لحظاتِ آغازین سفر ... 5
- سینهای سرشار از اشتیاق دیدار ... 6
- توقف چند ساعته، در فرودگاه جدّه 8
- حرکت به سوی مدینه 10
- مدینه منوّره 10
- اوّلین زیارت 13
- آرامگاه بقیع و تربت پاک امامان علیهم السلام 15
- مسجد النبی صلی الله علیه و آله و تغییرها در ساختار آن 24
- آغاز کار در درمانگاه شماره 6 (20 فروردین 75) 31
- جلسه هیأت پزشکی 35
- حضور در بعثه رهبری و دیدار با امیر الحاج 38
- انبوه زائران، از نژادها و ملیتهای گوناگون در مدینه 39
- جا بهجایی در مأموریت 41
- زیارت شهدای احد 42
- زیارت مساجد هفتگانه یا مساجد سبعه 45
- مسجد ذوقبلتین 49
- برگزاری نخستین دعای با شکوه کمیل در بین الحرمین 51
- آغاز دعا 55
- بیمارستان ایرانیان و پذیرش بیماران از هر نژاد و ملّیتی 62
- مسجد مباهله یا الاجابه 68
- مساجد فضیخ و ردّالشمس 71
- مشربه امّ ابراهیم 74
- کلاس آموزش مناسک حج 77
- دیدار از ابیار علی علیه السلام 79
- آهنگ وداع 80
- احرام در میقات (مسجد شجره یا ذو الحُلَیفه) 82
- محرمات احرام 84
- مکه مکرّمه 86
- حرکت به سوی مکه 86
- مکه، محل نزول وحی 87
- کعبه، در نخستین دیدار 90
- طواف 93
- سَعْی 94
- کار در درمانگاه جبل النور 99
- روزهای شلوغی و ازدحام بیماران و کار شبانه روزی 100
- مشاعر مشرّفه 102
- اشاره 102
- به سوی عرفات 104
- نیایش و راز و نیاز 110
- بیمارستان صحرایی و برخورداری از تجهیزات کافی 113
- مراسم برائت از مشرکین 114
- چه زود گذشت ...! 117
- کوچ به سوی مشعر یا مزدلفه 118
- به سوی منا، سرزمین آرزوها «1» 120
- رمی جمره عقبه 128
- ابراهیم علیه السلام و مأموریت بزرگ! 134
- قربانی 137
- رمی جمرات سه گانه 142
- آماده حرکت به سوی حرم (مکه) 147
- در آرزوی لحظات خلوت، برای انجام اعمال 149
- دیدار از غار حِرا 151
- روزهای بازگشت به وطن 156
- تصاویر 159
پیشگفتار
ده سال پیش، زمانی که با کاروان هیأت پزشکی حج راهیِ سرزمین وحی میشدم، فکر نمیکردم روزی برسد که بر یادداشتهای پراکنده آن سفر پرشور، پیشدرآمدی بنویسم به رسم مقدمه تا پیشگفتار یک کتاب شود.
اما این اتفاق افتاد و یادداشتهای پریشان آن سفر پر التهاب، که گویی در فضای مهآلود آن پرواز میکردم، به برکت صاحب آن سرزمین، که صاحب همه سرزمینها و مقصد همه سفرهاست، انسجامی یافت تا کتابی شود یادگار آن روزهای شیرین و پرشور و کتابی که بهره مرا از آن سفر ارزشمند مضاعف کند، البته نه از آن جهت که خوانندگانی بخوانند- که انشاءاللَّه میخوانند- بلکه از آنرو که خود بارها آن را خواندهام و با هر بار خواندن، گویی به حجّی دیگر مشرّف شدهام و این است که بهرهام از آن سفر پرشور، با نگارش این یادداشتها، که اکنون در پیش روی شماست، بهرهای مضاعف است.