اهل بیت علیهم السلام عرشیان فرش نشین صفحه 333

صفحه 333

مَاذَا تَقُولُونَ ؟ وَمَاذَا تَظُنُّونَ ؟

سهیل بن عمرو به نمایندگی از همۀ مردم مکه گفت :

نَقُولُ خَیراً وَنَظُنُّ خَیراً ؟ أخٌ کَرِیمٌ وَابنُ أخٍ کَریمٍ ؟ وَقَد قَدَرتَ .

سخن به خیر می گوییم و گمان به خیر می بریم ، تو برادر بزرگوار و کریم و فرزند برادر بزرگوار و کریمی و اکنون بر ما قدرت یافته ای .

پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله را از این سخن رقّتی در قلب حاصل شد و اشک در دیده اش نشست . مردم مکه چون حال او را دیدند بانگ به زاری و گریه برداشتند ، آنگاه پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود :

فَإنّی أقُولُ کَما قَال أخِی یُوسُفُ : «. . . لاٰ تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللّٰهُ لَکُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرّٰاحِمِینَ » (1). (2)من همان را می گویم که برادرم یوسف گفت : امروز گناهی بر شما نیست ، خدا شما را می آمرزد و او مهربان ترین مهربانان است .

بخششی کریمانه

سهل بن سعد ساعدی می گوید : جبّه ای از پشم سیاه و سپید برای پیامبر بزرگوار اسلام دوختم که حضرت از دیدن آن به شگفت آمد و با دست مبارکش آن را لمس کرده ، فرمود : نیکو جبّه ای است . مردی اعرابی که آنجا حاضر بود گفت : این جبّه را به من عطا کن ! حضرت بی درنگ آن را از تن


1- (1)) - یوسف (12) : 92 .
2- (2)) - الکافی : 225/4 ، باب أن اللّه حرم مکه حین خلق السموات والأرض ، حدیث 3 ؛ ناسخ التواریخ : 433 ، حالات پیامبر .
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه