اهل بیت علیهم السلام عرشیان فرش نشین صفحه 351

صفحه 351

زن می گوید : من به سوی آرد رفتم و آن را خمیر کردم و علی علیه السلام به جانب گوشت رفت و آن را پخت و با دست مبارکش گوشت پخته و خرما و خوراکی دیگری به دهان کودکان می گذاشت ، هرگاه کودکان چیزی از آن خوراکی ها را می خوردند می گفت : فرزندانم ! علی را از آنچه برای شما پیش آمده ، حلال کنید !

هنگامی که آرد خمیر شد ، زن گفت : ای بندۀ خدا ! تنور را روشن کن ، علی علیه السلام به جانب تنور شتافت و آن را شعله ور ساخت چون تنور شعله کشید صورتش را نزدیک برد و حرارت آتش را به آن تماس داده ، می گفت :

یا علی ! بچش ، این پاداش کسی است که حق بیوه زنان و یتیمان را وا گذاشته .

ناگاه زنی ( از زنان همسایه ) علی علیه السلام را دید و او را شناخت و به مادر کودکان گفت : وای بر تو ! این امیر مؤمنان است ؛ زن به جانب حضرت شتافت و پی درپی می گفت : از شما بس شرمنده ام ای امیرمؤمنان ! حضرت فرمود : من از تو بس شرمنده ام ای کنیز خدا که در مورد تو کوتاهی کردم (1) .

حمل بار برای خانه

علی علیه السلام در شهر کوفه از بازار خرمافروشان خرما خرید و آن را به وسیلۀ گوشه ای از ردای مبارکش حمل کرد . مردم برای گرفتن آن بار سنگین به سویش شتافته ، گفتند : یا امیرالمؤمنین ! ما آن را برای شما حمل می کنیم ، حضرت فرمود : دارندۀ زن و فرزند به حمل بار برای آنان سزاوارتر است (2) .


1- (1)) - المناقب : 115/2 ؛ بحار الأنوار : 51/41 ، باب 104 ، حدیث 3 .
2- (2)) - بحار الأنوار : 54/41 ، باب 105 ، حدیث 1 .
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه