اهل بیت علیهم السلام عرشیان فرش نشین صفحه 376

صفحه 376

به عنوان دعوت کننده فرستاد نه جنگجو [ او رفت ] تا اینکه به یکی از آب های بنی جذیمه بنی عامر رسید به نام الغُمَیْصاء . جذیمه در جاهلیت ، عوف بن عوف پدر عبدالرحمن و فاکه بن مغیره عم خالد را کشته و هر چه به همراه آنان بوده ، برده بودند .

وقتی خالد در کنار آن آب فرود آمد بنی جذیمه سلاح به دست گرفتند .

خالد گفت : سلاح را کنار بگذارید که مردم مسلمان شدند ، در اینجا خالد دستور داد که دستان آنان را ببندند سپس آنان را از دم تیغ گذراند و هر کس را که می خواست کشت .

وقتی خبر به پیامبر صلی الله علیه و آله رسید دستانش را بلند کرده ، گفت : خدایا ! من از کردۀ خالد بیزاری می جویم .

سپس پیامبر صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را با اموال فرستاد و دستور داد وضع آنان را بررسی کند ، علی علیه السلام هر آنچه از آنان گرفته شده بود حتی میلغه ( ظرف آب خوردن سگ ) را به آنان پس داد و دیۀ کشتگان را پرداخت کرد . از مالی که همراه امام بود اضافه آمد ، امام فرمود : دیه یا مالی از شما باقی مانده که پرداخت نشده باشد ؟ گفتند : نه .

امام فرمود : باقی ماندۀ مال را از باب احتیاط از طرف رسول خدا صلی الله علیه و آله به شما پرداخت می کنم که چنین کرد سپس به سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله بازگشت و به او خبر داد ، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : کارت درست و نیک بود . و بنا به گفتۀ یعقوبی ، به او فرمود : به راستی آنچه انجام دادی برای من از شتران سرخ رنگ ، دوست داشتنی تر بود و در همین زمان بود که به علی علیه السلام فرمود :

پدر و مادرم فدای تو باد (1) .


1- (1)) - السیره النبویه : 430/2 ؛ تاریخ الیعقوبی : 61/2 ؛ بحار الأنوار : 140/21 ، باب 27 ، حدیث 3 .
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه