اهل بیت علیهم السلام عرشیان فرش نشین صفحه 470

صفحه 470

بود (1) !

کرامت و تدبیر شگفت

محمّد بن طلحه می گوید : روزی حضرت امام هادی علیه السلام برای کار مهمی که پیش آمده بود از سامرا به قریه ای رفتند ، مردی از اعراب به درب خانۀ حضرت آمد ، وی را می خواست ، به او گفتند : به فلان مکان رفته . به آنجا رفت .

وقتی به دیدار حضرت نائل شد حضرت به او فرمود : حاجتت چیست ؟ گفت : مردی هستم از اعراب کوفه که متمسک به ولایت جدّت علی بن ابی طالب اند ، دین و قرض بسیار سنگینی بر عهده ام آمده که تحمّلش برایم سخت است کسی را جز تو نمی بینم که برای ادای قرضم نزد او بروم .

حضرت امام هادی فرمود : خرسند باش و شادمان ، سپس او را پیاده نموده ، مهمان خود کرد ، صبح که شد به او فرمود : از تو درخواستی دارم زنهار که با من در آن مخالفت ورزی ! عرب گفت : با شما مخالفت نمی کنم .

امام علیه السلام ورقه ای به خط خود نوشت و در آن اقرار کرد که از این عرب مالی بر عهدۀ من است ولی مقدار آن بیش از بدهکاری عرب بود سپس فرمود : این نوشته را بگیر ، اگر به سامرا رسیدی نزد من بیا ، آنجا گروهی در کنار من هستند ، با این نوشته از من با درشتگویی از اینکه پول را پرداخت نکرده ام ، پولت را مطالبه کنی ! خدا را زنهار که با من مخالفت کنی . عرب نوشته را گرفته ، گفت : انجام می دهم .

هنگامی که حضرت امام هادی علیه السلام به سامرا رسید ، گروه زیادی از یاران خلیفه و غیر آنان نزد حضرت بودند که مرد عرب وارد شد و خط را نشان داد


1- (1)) - المناقب : 409/4 ؛ بحار الأنوار : 172/50 ، باب 3 ، حدیث 52 .
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه