نسیم معرفت حج سیره و سخن اخلاقی و عرفانی بزرگان در مناسک حج صفحه 400

صفحه 400

هر دو با هم داخل بهشت می شوند. مالک گوید: من آمدم و خواب خود را برای او نقل کردم. همین که این مژده را شنید، روح او از بدنش مفارقت کرد. من او را غسل دادم و کفن کردم. سپس بر او نماز خواندم و دفنش کردم. (1)

حکایت

گویند درویشی ژنده پوش، اراده رفتن به دربار پادشاه داشت. او را گفتند: این لباس کهنه و چرکین، از تن برکن و لباس نو بپوش که این، مناسب مجلس سلطان نیست. درویش گفت: چه کنم که لباسی غیر از این ندارم! با لباس پاره و چرکین به دربار شاهان رفتن، عیب نیست. اما عیب و ننگ آن است که با همان لباس پاره و چرکین، از خانه سلطان بیرون آیی که این عمل، سزاوار شأن شاهان نیست. (2)

حکایت

نقل است که چون «مالک دینار» از دنیا رفت، بزرگی او را به خواب دید به او گفت: خدای عزوجل با تو چه کرد؟ گفت: در حالی با خدا روبه رو شدم که غرق گناه بودم، اما به سبب گمان نیک که به خدا داشتم، همه را محو کرد. (3)

نکته

هر اندازه شخص نسبت به رحمت و کرَم پروردگار شناخت بیشتری داشته باشد، و از مهربانی و گذشت آفریدگار نسبت به بندگان گنه کارش آگاهی بیشتری داشته باشد، خوش گمانی او درباره خداوند بیشتر، و امیدش نسبت به پروردگار افزون تر خواهد شد. دراین باره حکایت هایی که در آن، مهرورزی و عفو پروردگار نسبت به بنده گنه کارش


1- داستان ها و حکایت های حج، صص ١٧١ و ١٧٢، به نقل از: رنگارنگ، علی اکبر عماد، ج٢، ص6٣.
2- حج برنامه تکامل، ص١4١ و ١4٢.
3- تذکره الاولیاء، ص56.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه