منتهی الامال صفحه 1958

صفحه 1958

چون مرا دید وگفت : ای یحیی ! به خدا قسم که اگر مویی از سر این مرد کم شود مطالب آن غیر من نخواهد بود. پس من تعجب کردم از کلام اسحاق طاطری و وصیف ترکی وسفارش ایشان در باب آن حضرت پس به نزد متوکل رفتم وآنچه از آن حضرت دیده بودم وآنچه از ثناء بر آن حضرت شنیده بودم برای متوکل نقل کردم . متوکل جائزه به آن حضرت داد وظاهر کرد نیکی واحسان خود را به آن حضرت ومکرم داشت اورا.

مناظر شگفت انگیز

دوم شیخ کلینی ودیگران از صالح بن سعید روایت کرده اند که گفت روزی داخل سرّ من راءی شدم وبه خدمت آن جناب رفتم وگفتم : این ستمکاران در همه امور سعی کردند در اطفاء نور تووپنهان کردن ذکر توتا آنکه تورا در چنین جایی فرود آوردند که محل نزول گدایان وغیربان بی نام ونشان است ، حضرت فرمود که ای پسر سعید! هنوز تودر معرفت قدر ومنزلت ما در این پایه ای وگمان می کنی که اینها با رفعت شاءن ما منافات دارد ونمی دانی کسی را که خدا بلند کرد به اینها پست نمی شود. پس به دست مبارک خود اشاره کرد به جانبی چون به آن جانب نظر کردم بستانها دیدم به انواع ریاحین آراسته وباغها دیدم که به انواع میوه ها پیراسته ونهرها دیدم که در صحن آن باغها جاری بود وقصرها وحوران وغلمان در آنها مشاهده کردم که هرگز نظیر آنها را خیال نکرده بودم ، از مشاهده این احوال دیده ام حیران و عقلم پریشان شد. پس حضرت فرمود ما هرجا که باشیم

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه