منتهی الامال صفحه 207

صفحه 207

آن با ده هزار مرد از مدینه حرکت فرمود. ابن عباس گوید که در منزل عُسْفان آن حضرت قدحی آب برگرفت و بیاشامید چنانکه مردم نگریستند و از آن پس تا مکّه روزه نگرفت . جابر گفته بعد از آنکه پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم آب آشامید معروض داشتند که بعضی از مردم روزه دارند دو کرّت فرمود: اوُلئِک الْعُصاهُ. از آن سوی چنان افتاد که عبّاس عموی آن حضرت با اهل و عشیرت خود از مکّه هجرت نموده به قصد مدینه در بیوت سُقْیا یا ذوالْحُلیْفه به حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلّم پیوست ، آن حضرت از دیدار او شاد خاطر گشت و فرمود: هجرت تو آخرین هجرتها است ، چنانکه نبوّت من آخرین نبوّتها است و فرمان کرد تا اهل خود را به مدینه فرستاد و خویشتن همراه آن حضرت شد. پس حضرت طیّ طریق کرده تا چهار فرسخی مکّه براند و در منزل مرّ الظّهران فرود آمد

علّت دشمنی عمر بن خطّاب با ابوسفیان

عباس بن عبدالمطّلب با خود اندیشید که اگر این لشکر به مکّه درآید از جماعت قریش یک تن زنده نماند، همی خواست تا به موضع اراک رفته مگر تنی را دیدار کند پس بر استر خاص رسول خدای صلی اللّه علیه و آله و سلّم نشسته تا اراک براند ناگاه بانگ ابوسفیان و بُدیْل بْن ورْقا را اصغا نمود که با یکدیگر سخن می گویند، ابوسفیان را صدا زد. ابوسفیان عبّاس را بشناخت گفت : یا ابالفضل ! بِابی انْت واُمّی ، چه روی داده ؟ عبّاس گفت : وای بر تو! اینک رسول خدا صلی اللّه علیه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه