منتهی الامال صفحه 231

صفحه 231

سلّم بر او نماز گزاشتند.

وقایع سال دهم هجری

قصّه مباهله و نصارای نجْران

شیخ طبرسی و دیگران روایت کرده اند که جمعی از اشراف نصارای نجران ، خدمت حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلّم آمدند و سرکرده ایشان سه نفر بودند: یکی عاقب (306) که امیر و صاحب راءی ایشان بود و دیگری عبدالمسیح که در جمیع مشکلات به او پناه می بردند و سوم ابوحارثه (307) که عالم و پیشوای ایشان بود و پادشاهان روم برای او کلیساها ساخته بودند و هدایا و تحفه ها برای او می فرستادند به سبب وفور علم او نزد ایشان ؛ پس چون ایشان متوجّه خدمت حضرت شدند ابوحارثه بر استری سوار شد و کُرْزُ بْن علْقمه برادر او در پهلوی او می راند ناگاه استر ابوحارثه به سر درآمد پس کُرْز ناسزائی به حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلّم گفت ، ابوحارثه گفت : بر تو باد آنچه گفتی ! گفت : چرا ای برادر؟ ابوحارثه گفت : به خدا سوگند که این همان پیغمبری است که ما انتظار او را می کشیدیم ! کرز گفت : پس چرا متابعت او نمی کنی ؟ گفت : مگر نمی دانی که این گروه نصاری چه کرده اند با ما، ما را بزرگ کردند و صاحب مال کردند و گرامی داشتند و راضی نمی شوند به متابعت او و اگر ما متابعت او کنیم اینها همه از ما بازمی گیرند.

پس کُرْز این سخن در دلش جا کرد تا آنکه به خدمت حضرت رسید و مسلمان شد و ایشان در وقت نماز عصر وارد مدینه شدند با جامه های دیبا و

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه