امیر المؤمنین اسوه وحدت صفحه 123

صفحه 123

38-المستدرک ج 3 ص 124.

بخش دوم: امام (علی ع) در دوران خلفای سه گانه

فصل شانزدهم

خلافت ابی بکر

حکم خدا جاری شد و پیامبر خدا حضرت محمد (ص) بدرود حیات گفت.مرگ پیامبر زیانبارترین مصیبتی بود که به اولاد آدم وارد شد.

با فقدان آن بزرگوار رشته ای بریده شد که با مرگ هیچ یک از پیامبران پیش از او بریده نشده بود.وحی آسمانی از اهل زمین قطع شد،زیرا که او خاتم پیامبران است و هرگز پس از او پیامبری نخواهد آمد.

فقدان پیامبر خدا (ص) چون صاعقه ای بر مسلمانان فرود آمد،بحدی که برای برخی از بزرگان صحابه باور کردن مرگ پیامبر دشوار می نمود.عمر در مسجد مقابل مردم ایستاد و گفت:

«افرادی از منافقان گمان می برند که پیامبر خدا وفات یافته است.در حالی که پیامبر نمرده است.او به نزد پروردگارش رفته است چنان که موسی بن عمران رفت.چه او (موسی (ع) ) از میان قوم خود چهل شب غایب بود.سپس-بعد از این که گفتند مرده است-به جانب آنان بازگشت.به خدا سوگند هر آینه رسول خدا-همچنان که موسی بازگشت-باز می گردد پس باید دستها و پاهای کسانی که گمان می برند که پیامبر خدا مرده است بریده شود» (1) .ابو بکر که سخنان عمر را شنیده بود،حواسش را جمع

کرده،ایستاد و گفت:«ای مردم!براستی که هر کس محمد را می پرستیده است،محمد بدرود حیات گفته است و هر کس خدا را می پرستد، البته خداوند زنده است و نمی میرد.سپس،این آیه شریفه را تلاوت کرد:محمد جز یک پیامبر نیست و پیش از او نیز پیامبرانی،بوده اند.پس اگر او بمیرد یا کشته شود شما به عقب (به جاهلیت خود) باز می گردید؟و هر کس به گذشته اش باز گردد هرگز زیانی به خداوند نمی رسد وبزودی خداوند پاداش سپاسگزاران را خواهد داد(3-2)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه