امیر المؤمنین اسوه وحدت صفحه 146

صفحه 146

چون این طرز تفکر قریش علی (ع) را از خلافت در دور اول،محروم ساخت پس،باید متوقع بود که با گذشت زمان این بار علی (ع) از خلافت دورتر شود.به دلیل این که نفوذ قریش در ایام خلافت ابو بکر کم نشد بلکه به گونه ای چشمگیر زیاد شد.چون خلیفه از قریش شد،او وزیران و بزرگ فرماندهان لشکر را از قریش تعیین کرد.کسانی از قریش-چون ابو سفیان-که در آغاز کار از خلافت ابو بکر ناراضی بودند (به این دلیل که خلافت از دست بنی عبد مناف بیرون رفته بود) کاملا به وضع موجود راضی شدندزیرا نفوذ خود او و نفوذ پسرش[معاویه]در حکومت جدید،رو به فزونی می رفت.

(2) ابو بکر در میان تصریحات پیامبر راجع به علی (ع) چیزی را نمی دید که مسلمانان را ملزم به رهبری او سازد.و اگر چنان چیزی دیده بود،به خود اجازه نمی داد که نخستین خلیفه باشد.ابو بکر چون معتقد به چنان تصریحی نبود،برای خود این اختیار را قائل شد تا علی (ع) یا شخص دیگری از نخبه های صحابه را برگزیند،اما چرا علی را انتخاب کند که علی (ع) مخالف خلافت اوست و عمر بن خطاب را انتخاب نکند که بزرگترین و مؤثرترین فردی بود که برای بیعت با وی کوشش و تلاش کرد؟او که موافق قانونی بیعت وی و بازوی راست او در ایام خلافتش بوده و دارای بسیاری از شایستگیهای رهبری.

از مطالب شایسته ذکر این است که از جمله شکوه های علی به هنگام مصالحه با ابو بکر آن بود که ابو بکر در امر

خلافت بر او غلبه کرد.هنگامی که ابو بکر از علی آن جمله را شنید، چشمانش پر از اشک شد.از جمله مطالب قابل ذکر نیز آن است که فاطمه زهرا (ع) از ابو بکر غضبناک شد،و او انصار را به رو گرداندن از ابو بکر به سوی علی (ع) وادار می کرد (و نقل آن-در نامه ای که معاویه در ایام خلافت امام به او نوشت گذشت) .

از جمله عوامل خشم حضرت زهرا (ع) بر ابو بکر (علاوه بر امر خلافت) این بود که ابو بکر او را از فدک (مزرعه ای در منطقه خیبر) منع کرد،با وجود آن که حضرت زهرا (ع) به اصرار آن را خواستار بود،زیرا آن را از رسول خدا به ارث برده بود.البته این که ابو بکر فدک را از دست آن حضرت گرفت به دلیل روایتی بود که از پیامبر نقل کرد چه او فرموده بود:«پیامبران ارث نمی گذارند».این موضوع تا به آن جا ادامه یافت که حضرت زهرا غضبناک شد و تا هنگام مرگش با ابو بکر سخن نگفت (1) .ابو بکر به رضایت زهرا (ع) اهمیت فراوانی می داد،زیرا پیامبر (ص) فرموده بود:«فاطمه پاره تن من است هر کس او را به خشم آورد مرا خشمگین کرده است.» (این روایت را بخاری در باب اوصاف و مناقب خویشان پیامبر و منقبت زهرا (ع) روایت کرده است) .گذشته از همه اینها،انتظار می رفت که خلیفه شایسته برای تحقق چیزی که باعث خشنودی فاطمه (ع) می شد-اگر چه پس از پیوستن او به ملکوت اعلی-تلاش می کرد، زیرا خشنودی او خشنودی پیامبر است،چه او-چنان که پیامبر صریحا فرموده است-پاره تن اوست.و تردیدی نیست که ابو بکر می توانست-با خلیفه قرار دادن علی (ع)

-پیامبر (ص) و دخترش را خشنود سازد.

اما خلیفه نه تنها هیچ کدام از این کارها را نکرد،بلکه با علی و هاشمیان و بزرگان از صحابه که به علی تمایل داشتند-چون عمار،ابو ذر و دیگران-در امر خلافت مشورت هم نکرد.و از اصحاب نخواست تا نسبت به یک نفر از دو نفر و یا بیشتر،از میان افراد شایسته،اظهار نظر کنند.او تنها با افرادی به مشورت پرداخت که عمر را شایسته می دیدند.تمام کسانی هم که طرف مشورت قرار گرفتند از هواداران عمر بودند.

چرا واقعیت را چنانکه هست بازگو نکنیم!البته ابو بکر در مساله بیعتش و در تثبیت خلافتش مدیون عمر بود،و عمر در مدت خلافت ابو بکر بازوی راست او بود.ابو بکر،که به دوستان خویش وفادار بود،خواست تا ید بیضایش را به دوست صمیمی خویش دهد.ما این مطالب را می گوییم-بدون این که چیزی از اخلاص خلیفه اول و یا از شایستگی خلیفه دوم بکاهیم.

خلیفه اول در بستر مرگ،دستور داد تا عثمان بن عفان وصیتی را که خود املا کرده بود، بنویسد،پس،آنچه را که وی املا کرده بود نوشت و هنگامی که به این جمله رسید که:«من خلیفه قرار دادم بر شما»خلیفه بی هوش شد-پیش از این که نام جانشین را ذکر کند-و هنگامی که به هوش آمد،درخواست کرد نوشته را بخواند،در حالی که عثمان پیش از آن کلمه ای از پیش خود به کلمات خلیفه،افزوده بود.البته او نام عمر را ذکر کرد.و خلیفه بدان وسیله مسرور شد.طبیعی است که خلیفه جدید (عمر) از این عمل عثمان شادمانتر شد و این ید بیضاء را برای عثمان حفظ کرد و در پایان خلافت خود پاداشی نظیر همان را از جانب خویش به او داد.

پی نوشتها


1-بخاری در صحیح
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه