امیر المؤمنین اسوه وحدت صفحه 156

صفحه 156

خلیفه دوم،یزید پسر ابو سفیان را بر شام و حوالی آن گمارد و چون یزید درگذشت برادرش معاویه پسر ابو سفیان را به جای او تعیین کرد.پس از آن،منطقه اردن نیز به قلمرو فرمانروایی معاویه افزوده شد.آن گاه،معاویه استاندار شام و اردن شد (18) .به این ترتیب،قدرت معاویه از نظر سیاسی و نظامی شروع به رشد کرد.در ایام عمر،اقتدار معاویه به اندازه ای رسیده بود،که عمر به هنگام ضربت خوردن،به روایت ابن عباس،چنین گفت:«...اگر نسبت به هم حسادت کنید و از هم فاصله بگیرید و به هم پشت کنید و با یکدیگر به ستیز برخیزید،معاویه بن ابی سفیان در این امر بر شما چیره خواهد شد» (19) .

خلیفه هیچ کدام از هاشمیان را بر هیچ یک از سرزمینهای اسلامی نگماشت با این که در میان ایشان افرادی لایق و کاردان مانند ابن عباس وجود داشتند.روزی از عمر پرسیدند چرا ابن عباس را با وجود علم و توانائیش والی جایی قرار نمی دهد.عمر،از ترس خود در مورد والی قرار دادن ابن عباس پرده برداشت.و اظهار کرد که می ترسد مبادا ابن عباس برای

خود یا خویشاوندانش مباح بداند تا از بیت المال-مقداری و یا تمامی آنچه را خداوند در قرآن برای خویشان پیامبر (ص) از خمس غنایم واجب کرده است-بردارد.مفهوم مطلب آن است که خلیفه می ترسیده است هاشمیان را فرماندار یا استاندار پاره ای از شهرهای اسلامی کند.عمر همچنین از اقامت نخستین مهاجران در بیرون مدینه بیمناک بود و از آن رو جلو ولایت آنان را گرفت تا یار و یاورشان زیاد نشود و نفوذ ایشان پا نگیرد.اگر مردم در شهرها بنی هاشم را بشناسند،به سبب خویشاوندی آنان با پیامبر (ص) ،به سوی آنان خواهند شتافت.

عمر،هاشمیان را استاندار یا فرماندار نکرد و از او توقع می رفت که امویان را نیز والی جایی قرار ندهد،چون او از ضعف دیانت ایشان و گذشته تاریکشان در مقابل پیامبر (ص) و رسالت آن حضرت آگاه بود.

ظهور معاویه در روزگار عمر

معاویه را عمر والی شام کرد و با همه آگاهی از آزمندی و دلبستگیهای مادی و افزایش قدرت روز افزونش او را بر کنار نساخت.به نظر می رسد که توانمندی معاویه در دگرگونی امور و حفظ مرزهای همسایه سرزمین روم،خلیفه را به اعجاب واداشته بود.با همه اینها،شخص عمر در همان زمان اعتقاد داشت که تا مسلمانان قدرت و توان دارند،پیروزی مسلمانان و پیشرفت آنان بستگی به شخص و یا اشخاصی ندارد.البته خداوند مسلمانان را با نیروی اسلام یاری می دهد نه با نیروی اشخاص.به همین دلیل،عمر،خالد بن ولید را از فرماندهی لشکر در جبهه سوریه-با آن که آوازه اش همه جا را گرفته بود-برکنار ساخت،و ابو عبیده بن جراح،را به جای او گماشت تا مسلمانان بدانند که خدا-بدون نیاز به فرماندهی پسر ولید-آنان را یاری خواهد داد.

گویا خلیفه به اطاعتهای معاویه

از خود،اطمینان داشت،بنابراین خواست تا از زیرکی و تدبیر او استفاده کند.در عین حال از خطر وی در امان است،زیرا معاویه بی درنگ فرمانهایش را اجرا می کند.خلیفه شخصیت با ابهت و ترسناکی داشت.و هیچ یک از مسلمانان را جرات مخالفت با او نبود.شاید خلیفه،با دیدن فرمانبریهای معاویه،خطر بنی امیه را برای آینده مسلمانان فراموش کرده بود.در حالی که عمر ازپیامبر (ص) درباره بر حذر ماندن از این دودمان شنیده بود.روزی عمر به ابن عباس گفت که از رسول خدا (ص) شنیده است که می فرمود:

«بنی امیه بر منبر من بالا خواهند رفت،و من آنان را در عالم رؤیا دیدم که بر فراز آن، می جستند مانند جستن میمونها.و درباره آنان نازل شده است:«و خوابی را که به تو نمایاندیم جز آزمونی برای مردم و شجره ای ملعونه،در قرآن قرار ندادیم...» (20) .

روزی عمر به مغیره بن شعبه گفت:ای مغیره!آیا با این چشم کج بینت دیدی که چه فاجعه ای روی داد؟مغیره جواب منفی داد.آن گاه،عمر گفت:هان!به خدا سوگند،بنی امیه،اسلام را کج و منحرف می کنند چنان که این چشم تو کج است،سپس آن را تا آنجا نابینا سازند که نداند به کجا می رود و از کجا می آید...» (21) .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه