امیر المؤمنین اسوه وحدت صفحه 163

صفحه 163

علی (ع) بر آنچه روی داد،با این گفته خود اعتراض کرد:

«این نخستین روزی نیست که شما علیه ما (اهل بیت) متحد شدید.پس،من صبر می کنم که صبر پسندیده است و از خدا در آنچه پیش می آید،یاری می طلبم .به خدا قسم

تو عثمان را بر مسند خلافت ننشاندی مگر به این امید که آن را به تو باز پس دهد.ولی خداوند هر روز اراده جدیدی دارد».و سپس به عبد الرحمان و عثمان فرمود:«خداوند میان شما دو نفر عطر منشم بساید» (3) .عبد الرحمان به او گفت:«راهی به زیان جان خود مگزین (4) در حالی که با این گفتار به او یادآوری می کرد که خلیفه درگذشته،دستور قتل مخالف شورا را صادر کرده است و علی (ع) ،پس از بیعت در حالی که می گفت:«این نامه به پایان خواهد رسید»،از مسجد بیرون رفت.

اما عمار رو به عبد الرحمان کرد و گفت:«هان ای عبد الرحمان!به خدا قسم تو او را واگذاشتی در صورتی که او از کسانی است که به حق داوری می کنند و به حقیقت دادگرند».مقداد رشته سخن عمار را گرفت و گفت:«به خدا قسم به مانند آنچه با افراد این خاندان پس از پیامبر (ص) انجام شد،هرگز ندیده ام،شگفتا از قریش براستی چه مردی را واگذاشتند.چه بگویم؟کسی را به هنگام داوری،دادگرتر،داناتر و پرهیزگارتر از او ندیده ام.ای کاش یاورانی پیدا می کردم! »عبد الرحمان رو به او کرد و گفت:«ای مقداد!از خدا بترس!من از این می ترسم که مردم بر تو بشورند.»مقداد،به او چنین پاسخ داد:کسی که مردم را به آشوب وا می دارد فردی است که هوای نفسش را بر حقیقت ترجیح دهد (5) .اکنون که به اختصار با رویدادهای شورا آشنا شدیم، شایسته است تا آنها را مورد دقت قرار دهیم و بکوشیم هدفها،آرمانها و نتایجی را که از آن به دست آمد دریابیم.خواننده گرامی،مقداری از مطالب جالب را که در صفحات آینده ثبت شده است خواهد دید.

ابو عبیده و سالم نسبت به علی (ع) چه موضعی داشتند؟

(1) خلیفه از این مطلب

که اگر ابو عبیده بن جراح و یا سالم غلام ابو حذیفه زنده بودند بی تردید یکی از این دو نفر را تعیین می کرد،پرده برداشت،زیرا که او از پیامبر (ص) شنیده بود که می گفت:«ابو عبیده امین این امت است .نیز از پیامبر شنیده بود که می فرمود:«سالم علاقه مندترین فرد به خداست با آن که عمر،دهها بار آشکارا از پیامبر خدا (ص) درباره علی (ع) مطالبی شنیده بود،که درباره هیچ صحابی دیگری مانند آن را نشنیده بود،از تعیین او به خلافت سر باز زد.

اگر پیامبر (ص) درباره ابو عبیده فرموده بود که او امین این امت است،همان پیامبر (ص) گفته بود:«علی از من است و من از علیم و از سوی من کسی جز علی (ع) ادای دین نکند».و پیامبر (ص) ابو عبیده و هیچ صحابی دیگر را موظف نکرد تا پس از هجرت آن بزرگوار امانتها را به اهل مکه رد کند،فقط علی را امین بر این کار دانست و موظف به ادای امانتها فرمود.علی (ع) در چنان روزی که بزرگترین خطرها را احساس می کرد،در عین حال بر بستر پیامبر خوابید،و جانش را فدیه آن حضرت کرد.با این وصف،پیامبر (ص) کسی را به جای خود شایسته نمی دید.اگر پیامبر (ص) فرموده است:«براستی که سالم علاقه مندترین فرد به خداست .ولی او نفرموده است که خداوند سالم را دوست می دارد.اما آن بزرگوار فرمود:که خداوند مرا به دوستی چهار تن مامور کرده است و به من خبر داده است که آنان را دوست می دارد.و یادآور شد که علی یکی از آن چهار تن است.او این حرف را سه بار تکرار کرد.اگر خلیفه دوم این مطلب را از پیامبر نشنیده بود ولی از آن

بزرگوار مطلبی بالاتر از این را شنیده بود که روز خیبر-در حالی که لشکر اسلام با سپهسالاری ابو بکر و بعد عمر از فتح دژهای

پیامبر (ص) درباره علی (ع) سخنی بالاتر از آن را فرموده است.«ای علی!آیا تو نمی خواهی که نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی باشی،با این تفاوت که پس از من پیامبری نخواهد آمد؟»پیامبر (ص) روز غدیر در برابر هزاران نفر فرمود:«هر کس را من صاحب اختیار بودم،این علی صاحب اختیار اوست.بار خدایا!دوست بدار هر که او را دوست دارد و دشمن بدار، هر که او را دشمن دارد!»با وجود این همه گواهیهای پیامبر (ص) درباره علی (ع) ،خلیفه از این که او را جانشین قرار دهد،خودداری کرد و آرزو داشت که ای کاش ابو عبیده و یا سالم زنده بودند تا نسبت به یکی از آن دو نفر وصیت می کرد.چرا؟برای این که درباره هر کدام جمله ای از پیامبر (ص) شنیده بود.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه