امیر المؤمنین اسوه وحدت صفحه 179

صفحه 179

تاریخ می گوید هنگامی که با عثمان بیعت شد،عمار از خانه بیرون آمد در حالی که فریاد می زد: «ای کسی که خبر نابودی اسلام را آورده ای!برخیز و نابودی اسلام را خبر ده!براستی که معروف مرد،و منکر پدیدار شد.هان به خدا قسم اگر یارانی داشتم با ایشان می جنگیدم.به خدا سوگند اگر یک نفر با ایشان مبارزه کند بی شک دومین کس من خواهم بود».امام علی (ع) به او فرمود:ای ابو الیقظان[کنیه عمار]به خدا قسم من در برابر آنان یارانی نمی بینم. نمی خواهم به شما چیزی نشان دهم که در حد توانتان نیست.مقداد فردای آن روز از خانه بیرون آمد و عبد الرحمان بن عوف،تنظیم کننده بیعت عثمان را،ملاقات کرد و به او گفت: اگر عملی که انجام دادی برای خاطر خدا بود پس،خداوند اجر دنیا و آخرت به تو خواهد داد، و اگر قصد دنیا را داشتی،خداوند به ثروتت خواهد افزود.عبد الرحمان به وی گفت:گوش فرا ده خدایت بیامرزد!گوش فراده!مقداد در جواب گفت:نه!به خدا قسم گوش نمی دهم و دستش را از دست او کشید و رفت.

بار دیگر آن دو با هم سخنانی رد و بدل کردند،مقداد به او گفت:«به خدا قسم تا کنون

همانند آنچه بر سر اهل این خانه آمد،ندیده ام.».عبد الرحمان در جواب گفت:«تو را با آنان چه کار ای مقداد؟»مقداد گفت:«به خدا سوگند که من ایشان را به خاطر دوستی پیامبر خدا (ص) دوست می دارم.براستی که من از قریش و تفاخر آنان نسبت به مردم به اعتبار شرافت پیامبر خدا (ص) و سپس گرفتن قدرت پیامبر (ص) از خاندان او سخت در شگفتم!».عبد الرحمان گفت:به خدا قسم من تا پای جان برای شما کوشیدم.مقداد گفت:«به خدا سوگند تو مردی را که از جمله مردان آمر به معروف بود و بحق عدالت می ورزید،کنار گذاشتی.هان به خدا قسم اگر در مقابل قریش یاورانی داشتم با ایشان مانند جنگ بدر و احد می جنگیدم .عبد الرحمان در جواب او گفت:مادرت به عزایت بنشیند!مبادا مردم این حرف را بشنوند زیرا من می ترسم فتنه و آشوب و تفرقه برانگیزی.مقداد گفت:«کسی که به حق و اهل حق و والیان امر دعوت کند فتنه انگیز نیست.آن کس فتنه انگیز و تفرقه افکن است که مردم را در باطل فرو برد و هوای نفس را بر حق و حقیقت مقدم بدارد...» (2) هیچ کدام از این دو صحابی بزرگ غرض سیاسی نداشتند.و در آنچه می گفتند و انجام می دادند،در پی هدفی مادی نبودند.

هر دو نفر را-عمار بن یاسر و مقداد بن اسود-پیامبر (ص) به پاکی ستوده است.

ابن ماجه در سنن خود نقل کرده است که پیامبر (ص) فرمود:«خداوند مرا مامور به دوستی چهار تن فرموده است و به من خبر داده است که ایشان را دوست می دارد.»گفتند:یا رسول الله! اینان چه کسانند؟فرمود:«علی (ع) از ایشان است (سه مرتبه این عبارت را تکرار کرد) ،ابوذر سلمان و مقداد» (3)

.ترمذی در سنن خود از پیامبر (ص) روایت کرده است که آن بزرگوار فرمود:به هر پیامبری هفت همدم زبده داده شده است و به من چهارده تن.از جمله عمار و مقداد را بر شمرد» (4) .

پیامبر (ص) موقعی که عمار بن یاسر اجازه ورود می خواست،فرمود:«به او اجازه دهید.خوش آمدی ای پاک پاکیزه (5) .عایشه روایت کرده است که پیامبر (ص) فرمود:«عمار میان دو کار مخیر نشد،مگر این که بهترین آنها را انتخاب کرد» (6) .

آورده اند که پیامبر (ص) به عمار فرمود:«ای عمار!بشارت می دهم که تو را گروه ستمکار خواهد کشت (7) .و بخاری نقل کرده است که ابو دردا به مردی از اهل کوفه (مقصودش از آن مرد عمار است) گفت:«آیا نیست در میان شما کسی که خداوند بر زبان پیامبرش او را از شر شیطان مصون داشته باشد»؟ (8) البته عمار بن یاسر و مقداد بن اسود به جمعیتی اندک پیوند داشتند که دارای سابقه اسلامی ناب بودند،و درباره دلبستگی ایشان به پیامبر (ص) و صمیمیت آنها نسبت به دین اسلام هیچ گونه تردیدی راه نداشت.آنان به زهد و پارسایی و پرهیز از آزمندیهای این جهان معروف بودند.این تعداد کم از اصحاب می دیدند که قریش مدعی چیزی است که حق او نیست.از نظر ایشان خلافت حق خاندان پیامبر (ص) بود،زیرا پیامبر (ص) خلافت را میان ایشان قرار داده و پیروان ایشان و پیروان قرآن را از گمراهی در امان شمرده بود.ایشان خلافت را حق علی بن ابی طالب (ع) می دانستند به این دلیل که وی برگزیده پیامبر (ص) از میان عترت و امتش بود.در نتیجه،چون عترت پیامبر (ص) از قریش است،خلافت در قریش است،نه از آن

رو که قریش خود فضیلتی را داراست.

البته خلافت پیش از هر چیزی یک مرکز دینی است،و خلیفه مردی است که به جای پیامبر (ص) می نشیند و نماینده اوست.مردم قریش با همه زیادی جمعیت،متدین ترین مسلمانان نبودند،بلکه شاید ایمان ایشان از همه ضعیفتر بود.گذشته آنان با پیامبر (ص) گواه بر این است،پس،ادعای ایشان بر این که خلافت حق آنان است،دعوت به طبقه ای جدید بود که تازه وارد اسلام شده بود،و نیز دعوت به عصبیت جاهلی که پیامبر (ص) از آن دوری می جست و در راه ریشه کن کردن آن کوشید.آن بزرگوار بود که روز فتح مکه-خطاب به مردم مکه-فرمود:«ای توده قریش!خداوند از شما غرور جاهلیت و افتخار به نیاکان را برداشته است.. .»

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه