امیر المؤمنین اسوه وحدت صفحه 182

صفحه 182

عفان که برادر رضاعی او بود پناهنده شد و او عبد الله را مخفی کرد،و پس از این که پیامبر (ص) از توده مردم و اهل مکه آسوده شد،او را نزد پیامبر آورد و برایش امان خواست،پیامبر (ص) پس از سکوت طولانی فرمود:«آری .وقتی که عثمان از نزد پیامبر برگشت،رسول خدا به اصحابی که در اطرافش بودند فرمود:من سکوت اختیار کردم تا یکی از شما بلند شود و گردن او را بزند.یکی از انصار عرض کرد یا رسول الله چرا به من اشاره نفرمودید؟پیامبر (ص) فرمود: «هیچ گاه پیامبر اشاره به قتل کسی نمی کند» (12) .

اما عراق دو شهر مهم داشت:یکی کوفه و دیگری بصره،هنگامی که عمر از دنیا رفت،مغیره بن شعبه ثقفی والی کوفه بود و پیش از او سعد بن ابی وقاص همان کسی که عمر او را عضو شورا قرار داد،آن سمت را داشت.هنگامی که عثمان به خلافت رسید مغیره را بر کنار کرد و از باب انجام توصیه عمر،سعد را دوباره به مقام خود برگرداند و سعد این صحابی بزرگ بیش از یک سال در حکومت نماند که عثمان او را بر کنار ساخت و به جای او برادر مادری و پسر عموی پدرش،ولید بن عقبه بن ابی معیط اموی را تعیین کرد.

ولید بن عقبه در کوفه

ولید پس از سال حدیبیه اسلام آورد و پیامبر (ص) او را به منظور جمع آوری صدقات به میان قبیله بنی المصطلق فرستاد;وقتی مردم از آمدن ولید اطلاع یافتند،سوار بر مرکبها شدند تا از او استقبال کنند و چون او از سواره آمدن ایشان آگاه شد،از آنان ترسید و پیش از دیدن مردم آن جا،نزد پیغمبر برگشت و

به عرض رساند که آنان می خواسته اند او را بکشند. مسلمانان به اعتماد گفته ولید آماده مبارزه با ایشان شدند،بنی مصطلق خدمت پیامبر (ص) آمدند و به حضرتش عرض کردند که ایشان برای احترام ولید بیرون شده بودند نه برای کشتن و یا جلوگیری از آمدن او،و در مورد ولید و بنی مصطلق وحی نازل شد،و مؤمنان را از اعتماد به گفته ولید و مانند او نهی کرد به این دلیل که او فاسق است و نباید به گفته فاسق اعتماد ورزید.ما،در سوره حجرات (49) فرموده خدای متعال را می خوانیم:

«هان ای کسانی که ایمان آورده اید!اگر فاسقی برای شما خبر آورد،تحقیق کنید تا مبادا ندانسته به گروهی بی گناه حمله کنید و آن گاه که اطلاع یافتید از کرده خود پشیمان شوید و بدانید که پیامبر خدا (ص) در میان شماست باید از فرمان او اطاعت کنید و اگر او در بسیاری از امور از شما پیروی کند،خود شما به تنگ می آیید و لیکن خداوند ایمان را مورد علاقه شما قرار داد و دلهایتان را بدان زینت بخشید و کفر،فسق و عصیان را مورد نفرت شما قرار داد.و همان مؤمنانند هدایت کنندگان (13) .

به نظر می رسد که ولید بقیه عمرش را در همان جاهلیت سپری ساخته باشد.او در زمان استانداریش پنج سال در کوفه مانده بود و دسته ای از مردم به باده نوشی او شهادت دادند.آن گاه،ولید حد خورد و خلیفه مجبور به عزل او شد.این وضع ولید چیزی نبود که از مسلمانان پوشیده بماند،بخصوص آن گاه که درباره فسق او آیه قرآن نازل شد.هنگامی که او به جای سعد بن ابی وقاص آمد،سعد به او گفت:

«آیا تو پس از ما عاقل شده ای،یا ما

پس از تو احمق و نادان شده ایم؟[که تو به جای من آمده ای].ولید در جواب گفت:«ملول و تنگدل مباش ای ابو اسحاق!هیچ-کدام از اینها اتفاق نیفتاده است.این مملکت و ملکداری است که گروهی آن را به عنوان نهار می خورند و گروه دیگر به صورت شام میل می کنند».[کنایه از دست بدست شدن ریاست و حکومت دنیا].سعد گفت:«من این طور می بینم که شما حکومت را از آن خود کرده اید».عبد الله بن مسعود نیز به ولید گفت:من نمی دانم که تو پس از ما شایسته شده ای یا مردم دچار فساد شده اند[که تو باید فرمانده آنان شوی] (14) ؟

از این گذشته،ناگزیر شدن خلیفه به عزل ولید،به علت حد شرعی خوردن و رسوایی کارش، خلیفه را بدین اندیشه وا نداشت که والی قرار دادن این ولید به جای سعد بن وقاص،صحابی بزرگ،از بزرگترین اشتباهها است و حق می بود که،به جای ولید همانند سعد و یا صحابی دیگری چون عمار یاسر و یا عبد الله بن مسعود را،که از شهرت دینی برخوردار بودند،تعیین می کرد.نه تنها خلیفه هیچ یک از این کارها را نکرد،بلکه کس دیگری از خاندان اموی،یعنی سعید بن عاص را به استانداری کوفه فرستاد.اگر چه این سعید سابقه بدی چون ولید نداشت، ولی جوانی از جوانهای بنی امیه بود.ولایت او برای مردم کوفه پیام آور اطمینان و اعتماد نبود و وضع پریشان آن شهر را سر و سامانی نداد.سیل رویدادهای ناگوار در روزگار فرمانروایی سعید را خواهیم دید.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه