امیر المؤمنین اسوه وحدت صفحه 189

صفحه 189

به عقیده من انگیزه مخالفت او با خلیفه یک عامل سیاسی بود نه دینی،زیرا همو بعدها با علی (ع) مخالفت کرد در صورتی که علی (ع) از همه مردم بیشتر پیرو سنت پیامبر (ص) و علاقه مندترین فرد مسلمان به اسلام بود.عایشه در مخالفتش با برادر پیامبر (ص) [علی (ع) ] خشنتر بود تا مخالفت با عثمان،زیرا اعتراض وی به عثمان در این حد بود که او بعضی از اصحاب را کتک زده است،و در اموال مسلمانان بر خلاف سنت پیامبر (ص) دخل و تصرف کرده است.با همه اینها بعدها عایشه به همراهی طلحه و زبیر رهبری حمله لشکری را در بصره بر عهده گرفتند که قربانیانش به هزاران مسلمان رسید.کشتن مسلمانان نزد خدا مهمتر از زدن و یا گرفتن مال آنان است من اعتقاد دارم که انگیزه مخالفت ام المؤمنین با عثمان همان

انگیزه مخالفت طلحه و زبیر با خلیفه بوده است زیرا او مایل بود که خلافت به پسر عمویش طلحه بن عبید الله تیمی منتقل شود و اگر خلافت طلحه درست در نیامد به زبیر انتقال یابد که شوهر خواهرش اسماء است.

هر چه نفوذ طلحه در جبهه مخالفت با خلیفه بیشتر می شد،ام المؤمنین شادمانتر می شد طبری نقل کرده است که عایشه به ابن عباس گفت:«تو را به خدا سوگند می دهم که چون تو از عقل و درایت و زبان آوری برخورداری مبادا که طلحه را میان مردم تنها و ذلیل بگذاری، زیرا که چشمان مردم درباره عثمان باز شده است و آتشهای فتنه برای او مشتعل گشته است. و ایشان از شهرها برای امر مهمی که هم اکنون در وضع حادی قرار گرفته است آمده اند.و طلحه-آن گونه که به من اطلاع داده اند-افرادی را بر خزانه ها گمارده است و کلیدهای آنها را گرفته است.من گمان می برم که او-اگر خدا بخواهد-در خط پسر عمویش ابو بکر حرکت کند. »ابن عباس در جواب او گفت:ای مادر اگر برای آن مرد اتفاقی بیفتد،مردم پناه نخواهند برد، مگر به همرای ما (علی ع) .ام المؤمنین گفت:بس کن ای پسر عباس من نمی خواهم با تو بحث و جدل کنم (32) .من فکر می کنم که او با چشمهای طلحه و زبیر می نگریست و می دید که هر چه نفوذ امویان با میدان دادن عمر،بدانها گسترش می یابد،امید دستیابی هر یک از آن دو به خلافت ضعیفتر می شود.در حقیقت،او آشکارا می دید که خلیفه هیچ کاری بدون مشورت مروان و معاویه انجام نمی دهد و این دو نفر نیز هرگز به عثمان پیشنهاد جانشین شدن غیر اموی را نخواهند داد.عایشه نیز،بدان

جهت مانند طلحه و زبیر،اعتقاد داشت که پیش از این که عثمان زمام امور را به خلیفه اموی پس از خود بدهد،بایستی کار او را یکسره کرد.عایشه، همانند این دو صحابی (طلحه و زبیر) معتقد بود که سکوت در مقابل عثمان نوعی تایید امویان و کمک به ایشان در به چنگ آوردن خلافت و دست به دست کردن آن،میان خویش خواهد بود.

عمرو بن عاص

مخالف سیاسی دیگری وجود داشت که در خلافت طمع نمی ورزید.چون نه از سابقان در اسلام بود و نه از اعضای شورا،و نه دارای قدرتی و نفوذی تا او را در ردیف کسانی قرار دهد که به عالیترین مقام،چشم داشتند.آن شخص عمرو بن عاص بود.در حقیقت،مخالفت او به انگیزه نفع شخصی خود بود،زیرا او در زمان عمر والی مصر بود و آرزوی ماندن در مقام خود را داشت. اگر عثمان او را در مقام خود باقی گذاشته بود،مورد علاقه شدید او بود،و لیکن عثمان او را بر کنار ساخت و به جای او عبد الله بن سعد بن ابی سرح را تعیین کرد.عمرو عاص به مدینه بازگشت و منتظر فرصتی بود تا بر عثمان بشورد.

هنگامی که فرصت فرا رسید،او از بزرگترین محرکان علیه خلیفه بود.او تمام هوش و زیرکی خود را در شوراندن مردم علیه عثمان به کار برد.همین که عثمان کشته شد و معاویه به او وعده استانداری مصر را داد،به خونخواهان عثمان پیوست.

اصحابی که چشمداشتی نداشتند

اشاره

اگر اصحابی از قریش بودند که با عثمان مخالفت می کردند و به دلیل انگیزه سیاسی بر مخالفت خود شدت بخشیدند،اصحاب نیکوکاری هم که از قریش نبودند صدای مخالفتشان با سیاست عثمان بلند شد،بدون این که آرمانی دنیایی داشته باشند.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه