امیر المؤمنین اسوه وحدت صفحه 196

صفحه 196

مشکلی که علی (ع) با آن مواجه است

در حقیقت علی (ع) در مورد عثمان دچار مشکلی بود بالاتر از مشکلاتی که عثمان در حکومت خود با آنها مواجه بود.براستی عثمان این امکان را داشت که تمام مشکلات خود را با تغییر سیاست مالی اسرافکارانه و بر کنار ساختن کارکنان اموی و کوتاه کردن دست مروان بن حکم،حل کند.با این تغییر جهت اطمینان مردم به او جلب می شد و از او راضی می شدند. اما علی (ع) هیچ راه حلی برای مشکل خود و مشکل امت در مورد عثمان در اختیار نداشت.او بخوبی با بینش عمیق خود می دید که آینده این امت و سرانجام کارش تا مدتی دراز آنچه را که برای عثمان پیش خواهد آمد،تثبیت می کند و عثمان در

سیاستی گرفتار شده است که سرانجامی جز به دست گرفتن قدرت اسلام به وسیله امویان ندارد.و امویها گروهی هستند که حتی یک روز نسبت به دین اخلاص نورزیده اند و داخل در اسلام نشدند،مگر پس از آن که تحت فشار قرار گرفتند.علی (ع) کوچک و بزرگ آنان را بخوبی می شناخت.او خود کسی بود که ایشان را به اسلام واداشت و دماغشان را به خاک مالید تا این که وارد به دین اسلام شدند، در حالی که به دل راضی نبودند.او می دانست که اگر ایشان قدرت پیدا کنند مال خدا را میان خود دست به دست خواهند کرد و بندگان خدا را برده خواهند ساخت و دین خدا را فاسد خواهند کرد.پس اگر در شهرها یکپارچه انقلاب شود،تا آن جا که مسلمانان هرگزمانند آن را ندیده باشند چه پیش خواهد آمد؟

البته در برابر عثمان سه راه بود:چسبیدن به سیاست و خلافت خود،یا استعفا از خلافت و یا اصلاح قطعی و اساسی.دو راه اول بد بود و سومی غیر قابل انتظار،زیرا اگر بر سیاست خود پا فشاری کند،کشته خواهد شد و قتل او حادثه ای زشت و ناپسند خواهد بود.بنی امیه با قدرت و کس و کاری که دارند،می توانند به بهانه خونخواهی عثمان به دست خویشاوندان خود، مسلمانان شایسته را به شعله ور ساختن آتش جنگ بکشانند و آن را نردبانی برای دستیابی به قدرت و حکومت اسلامی قرار دهند.

اگر عثمان مجبور به استعفای از خلافت شود و استعفا کند و مردم به جای او کسی را انتخاب کنند بنی امیه ساکت نخواهند ماند زیرا آنان هم پول دارند و هم کس و کار-ممکن بود اعلان کنند که عثمان خلیفه شرعی و قانونی است و مجبور ساختنش

به استعفا،قانونی بودن خلافت او را از بین نمی برد،و بدان وسیله به آنچه بخواهند برسند و بلکه از آن طریق آسانتر از حال کشته شدن عثمان دست یابند.

اما اصلاح;در راه و روش عثمان،نشانه ای که از آن امید اصلاح برود،وجود نداشت.آری اگر خلیفه می خواست سیاست مالی خود را تغییر دهد و اشرار از خویشان خود را بر کنار کند، خویشاوندانش از تصمیم او دلتنگ می شدند و او از چنان نیروی اراده و عزم استواری برخوردار نبود تا اندیشه اش را از تاثیر گذاری آنان در امان نگهدارد.

براستی که علی (ع) تمام آنها را می دانست و لیکن او به خاطر اجتناب از مفاسد دو راه حل دیگر،کوشش خود را برای رسیدن به راه حل سوم مبذول داشت.مورخان نقل می کنند که جمعی از اصحاب پیامبر (ص) که مقیم مدینه بودند،به اصحابی که در مرزها اقامت داشتند، نوشتند تا به مدینه بیایند،زیرا جهاد این جا پیش ماست.مردم بسیاری،عثمان را محاصره کردند و به او نزدیک شدند و کسی از صحابه-به جز زید بن ثابت،ابو اسید ساعدی،کعب بن مالک و حسان بن ثابت-نبود تا از خلیفه دفاع کند (این افراد هم کسانی بودند که از بخششهای خلیفه برخوردار بودند) .اصحاب اجتماع کردند و با علی بن ابی طالب (ع) صحبت کردند تا میان آنان و عثمان واسطه شود.

علی (ع) تصمیم می گیرد تا مشکل را حل کند

علی برای میانجیگری نزد خلیفه رفت و با او صحبت کرد و از جمله مطالبی که به او گفت این بود:«مردم پیش من آمده اند و درباره تو با من صحبت کردند.به خدا قسم نمی دانم به تو چه بگویم.آیا چیزی بگویم که تو نمی دانی؟یا راهی را بنمایم که تو نمی شناسی؟آن که پیش از ما به تو

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه