امیر المؤمنین اسوه وحدت صفحه 215

صفحه 215

ای کاش این رهبران سه گانه در خونخواهی عثمان،به کشتن کسانی که عثمان را محاصره کرده بودند اکتفا می کردند و تعداد آنان از هزار و دویست تن بیشتر نمی شد،و لیکن-برابر آنچه روشن است-آن سه تن،تمام کسانی را که به اطاعت از امام باقی ماندند،همه را شریک

قتل عثمان به حساب آوردند.آنان به بصره رفتند و هزاران نفر از ساکنان آن جا را بر امام شوراندند با همدستی آنان از کسانی که در بصره و کوفه،بر اطاعت از امام باقی مانده بودند، به هر کدام دست یافتند،کشتار کردند،در صورتی که افراد حاضر در محاصره عثمان از مردم بصره از دویست تن بیشتر نبودند و هیچ کدام شرکت مستقیم در قتل خلیفه نداشتند.

هدف جنگ جاهلیت قرشی تنها کشتن قاتلان عثمان نبود،بلکه هدفش از بین بردن خلافت امام (ع) بود و بس!اگر نه چگونه قابل تصور است که اینان در حالی که خود افراد دیگر را به کشتن عثمان واداشته بودند،خونخواهان او باشند؟

رهبران سه گانه به طرف بصره رهسپار شدند،در حالی که حدود سه هزار نفر آنان را همراهی می کرد،و در میان آنان حدود هزار نفر از مردم مکه بودند.کارکنان معزول عثمان مانند یعلی بن امیه (منیه) و عبد الله بن عامر با همه اموالی که-پیش از برکناری از مقامشان-از بیت المال،چپاول کرده بودند،به یاری آنان،شتافتند.

کاروان به جایی که آب بود رسید سگهای آن جا پارس کردند،ام المؤمنین از نام آن جا پرسید گفتند:ماء الحواب،دریافت از راه منحرف شده است و خبری که پیامبر بزرگوار (ص) داده بود تحقق یافته است گفت:مرا باز گردانید،برگردانید!و لیکن زبیر و یا پسرش عبد الله-با احضار شاهدان دروغین-امر را بر او مشتبه کردند،آنها وانمود کردند که آن جا ماء الحواب نیست و یا این که به او گفتند،پیش از این که علی بن ابی طالب بر شما هجوم آورد،بشتابید عجله کنید! پس،به راهی رفت که طرح ریزی شده بود.در شان او نبود که از آن راه برود،زیرا او علی

و قداست او را می شناخت ومی دانست که علی (ع) کسی نیست تا با کسانی که با او سر جنگ ندارند،مبارزه کند.ام المؤمنین هوشیارتر از آن بود که شهادت شهودی را باور کند که مردمی آنان را آورده بودند که نه خیر خواه علی (ع) بودند و نه خیر خواه اسلام.او می دانست که اینان گروهی اند که هدف در نظرشان هر گونه وسیله را توجیه می کند.آوای پیامبر (ص) پیوسته در گوشهایش صدا می کرد:

«کاش می دانستم کدام یک از شما زنان دارنده شتری دم درازید و سگهای حواب بر او پارس می کنند و سپس راه را گم می کند؟...ای حمیراء!من براستی تو را بر حذر می دارم.»

سرانجام،کاروان به بصره رسید و همسر پیامبر (ص) با بیان خود و پایگاهی که نسبت به پیامبر (ص) و پدرش،خلیفه اول داشت،هزاران هزار تن را گرد آورد.مردم بصره نسبت به عثمان بن حنیف فرماندار امام (ع) دو دسته شدند و دو گروه با هم به مبارزه برخاستند و سپس با صلحی موقت اتفاق نظر پیدا کردند.چندی نگذشت که آن رهبران به مسجدی که پسر حنیف آن جا نماز می خواند هجوم بردند و با برکناری او از پیشنمازی و دستگیری ده نفر از پاسدارانش و بریدن سر آنان و تعیین کسی به جای او و دست یافتن به بیت المال و نواختن شمشیر به سر مخالفان و کشتن آنان بسان گوسفند،آتش بس موقت را بر هم زدند. در حالی که مخالفان آنان،قاتلان عثمان نبودند،بلکه وفاداران به بیعت با امام بودند.

محتوای توافق

طبری در تاریخ خود نقل کرده است که توافق صلحی که میان عثمان بن حنیف،از طرفی،و طلحه و زبیر،از طرف دیگر،بسته شد،بصراحت متضمن این مطلب بود که قاصدی از بصره

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه