امیر المؤمنین اسوه وحدت صفحه 224

صفحه 224

سرانجام،تعدادی از مردم کوفه برای یاری امام بیرون شدند.شمار آنان نزدیک به دوازده هزار تن بود.طبری،ابن اثیر و دیگر مورخان و عده ای از محدثان نقل کرده اند که امام (ع) فرمود: «از کوفه دوازده هزار و یک مرد،به سوی شما می آیند.ابو الطفیل (صحابی) راوی این حدیث می گوید:بالای تلی در«ذی قار»ایستادم و آنها را شمردم،نه یک تن زیاد بود و نه یک تن کم (11) .

تردیدی نیست که کوفه می توانست دهها هزار از مردان خود را همراه امام بفرستد.و لیکن موضعی که ابو موسی گرفت و نامه های ام المؤمنین و موقع او،همچنین جایگاه دینی طلحه و زبیر در دلهای مردم در از هم گسستن رشته تصمیمهای مردم آن شهر از پیوستن به امام (ع) بی تاثیر نبوده است.

هنگامی که امام با سپاه خود به سوی بصره می رفت جمعی از قبیله عبد قیس به او پیوستند. با این همه،سپاه امام بیش از بیست هزار تن نبود،در تعیین شمار سپاه رهبران سه گانه روایات مختلف است و کسانی که زیاد نقل کرده اند آن را بالغ بر صد هزار دانسته اند و آنانی که کم قلمداد کرده اند به سی هزار تنزل داده اند.البته قبیله ازد و بنی ضبه در مبارزه امام بیشترین دفاع را عهده دار بودند.

تلاشهای صلح

امام (ع) در بصره،در مبارزه با دشمن پیشدستی نکرد.او با آن که می دید دشمنانش در بصره خونریزیهایی کرده اند که می توانست پیکار با آنان را توجیه کند.اما او پیش از این که نهایت کوشش خود را جهت جایگزینی مسالمت به جای دشمنی به کار گیرد،به چنین کاری دست نزد و به مبارزه با

آنان برنخاست.البته مقصود امام (ع) این بود که آشوب را مهار کند،و آن را بکلی از میان بردارد،تا به خونهای بی گناهی که ریخته شده است خونهای دیگری اضافه نشود. اگر هزاران تن از مسلمانان هستند که-به دلیل زمینه خصومت دینی در دلهایشان-امر،بر آنان مشتبه شده است،پس لازم است برای چنین دشمنانی،دلیل خصومت خود را اقامه می کرد،و برای توده مردم مسلمان راه راست را نشان می داد.

مورخان نقل می کنند که امام (ع) قعقاع بن عمرو را به رایزنی پیش رهبران سه گانه فرستاد تا با ایشان صحبت کند و پیشنهاد سازش به آنان دهد،قعقاع اهل سخن و بینش بود و از جمله متهمین به قتل عثمان،نیز نبود.

قعقاع به رایزنی پرداخت و برایش ثابت شد که توانسته است رهبران را برای بازگشت به صلح و سازش و بیعت با امام و باز گرداندن مسلمانان به وحدتی که در اثر قتل عثمان و رویدادهای بصره از هم گسسته شده بود،متقاعد کند،و سپس درباره آنچه رهبران سه گانه راجع به قاتلان عثمان سخن خواهند گفت،بیندیشد.

سفیر خدمت امام برگشت و نتیجه گفتگوی خود را به اطلاع او رسانید.امام به خیر و نیکی امید بست و روانه بصره شد.اما او دریافت که دشمنانش بیشتر به جنگ گرایش دارند تا صلح و سازش و آمادگیهای رزمی آنها برتر از اوست.

البته زبیر،هنگامی که فهمید،عمار بن یاسر،در میان لشگریان امام است،در مبارزه دچار تزلزل شد.مردی نزد او آمد و خبر داد که عمار بن یاسر را میان سپاه علی (ع) دیده است و با او حرف زده است.زبیر به او گفت:نه او میان سپاه علی نیست.اما آن مرد یک بار دیگر تاکید کرد که واقعا میان سپاه علی (ع) است.پس،زبیر یکی از

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه