امیر المؤمنین اسوه وحدت صفحه 247

صفحه 247

این بود اندکی از مجهولات و دروغهای فراوان سیف.شگفتا که طبری با این که از برجسته ترین مورخان اسلامی است به روایات سیف-هر چند خود احادیث وی بر دروغ بودنشان گواهی می دهند-اعتماد ورزیده است.ابن سبا چیزی نیست جز دروغی از دروغهای وی.البته سیف،قصد داشته است که حقایق را پوشیده نگهدارد تا بدین وسیله وانمود کند که قیام بر ضد عثمان،تجاوز خلیفه از روش پیامبر (ص) و شیخین و اسرافکاری او در بذل و بخشش به پسر عموها،و اطرافیانش و به کار گماشتن خویشان تبهکار او بر سر کارهای مسلمانان،نبوده است،بلکه دلیل قیام دسیسه های عبد الله بن سباست که پیش از سیف بن عمر،هیچ مورخی سخن از وجود او به میان نیاورده است.سیف خواسته است که ام المؤمنین، طلحه و زبیر را از مسؤولیت جنگ بصره تبرئه کند.بدین گونه،برای برافروختن آتش جنگ، افسانه توطئه ابن سبا و یاران او را اختراع کرده است.

عایشه نامی از ابن سبا به میان نیاورده است

براستی که می بایست طبری و

مورخان پیرو او در مورد اثبات افسانه سیف بن عمر دو پرسش زیر را از خود،بکنند:

(1) هر گاه ابن سبایی وجود می داشت،و او از چنین تلاش ویرانگری در برابر اسلام برخوردار می بود،پس چرا نام او بر زبان ام المؤمنین-روزی که به بصره رفت تا مردم را بر علی و قاتلان عثمان بشوراند-جاری نشد؟و برای چه او نگفت;افرادی که بر ضد عثمان تحریک کردند و کسانی که او را کشتند پیروان یهودی تازه وارد به اسلام بوده اند،و این همپیمانان از پیروان علی و دعوتگران به بیعت با او بودند؟البته او با آن که به بصره آمد تا مردم آن شهر و دیگر ساکنان عراق را بر ضد علی و پیروانش بشوراند،نامی از ابن سبا به زبان نیاورد،در حالی که آنچه از گشاده زبانی در اختیار داشت در مورد تحریک مردم بر ضد علی به کار برد.

اگر افسانه عبد الله بن سبا،ذره ای امکان وجود می داشت آن را سرآغاز سخنرانی تحریک آمیز خود قرار می داد و چنانچه نامی از آن می برد،به یقین،کشته هایی از علی (ع) و اصحابش گرفته بود.

شاید کسی بگوید;که ام المؤمنین از دسایس ابن سبا بی خبر بوده است زیرا او مخفیانه کار می کرد.ولی این روایت که از او سخن می گوید،بر آن است که او به بصره آمد و در آن جا مرکز و یا مراکزی به وجود آورد و عبد الله بن عامر اموی از کوشش اوآگاه شد و او را از بصره بیرون کرد.در صورتی که عبد الله بن عامر،در هنگام خروج از مکه و نیز در راه بصره با عایشه همراه بود،اگر ابن سبایی در کار بود،چرا از آگاهیهای خود راجع به ابن سبا به

او و پیروانش چیزی نگفت.اگر ابن سبایی وجود می داشت،دهها تن از امویان با ام المؤمنین بودند که همگی از تمام مردم به اوضاع شهرهای اسلامی و جریانها آشنایی بیشتری داشتند.امویان در زمان عثمان فرمانداران شهرها بودند و گمنام و ناشناخته نبودند.ام المؤمنین نه پیش از جنگ بصره و نه پس از آن،هیچ چیز،نسبت به این موضوع،نگفته است و با این که سالها پس از این جنگ زندگی کرد ولی بعد از جنگ هم چیزی از آن مورد نگفته است هیچ کدام از امویان همراه او مانند عبد الله بن عامر و مروان بن حکم که از سرسخت ترین دشمنان امام (ع) بودند،راجع به آن چیزی نگفتند.اگر افسانه ابن سبا بهره ای از راستی و درستی می داشت،سر و صدای این اشخاص در اطراف جهان اسلام پیچیده بود.

معاویه از ابن سبا نامی نبرده است

(2) فرض کنید ام المؤمنین به علت بی اطلاعی از دسیسه های ابن سبا از او سخنی به میان نیاورده است،چرا معاویه نامی از وی نبرده است؟روایتی که داستان ابن سبا را باز می گوید، یادآوری می کند که او به شام رفت و ابوذر را بر ضد معاویه و عثمان شوراند.ابن سبا با عقاید ویرانگر خود به دو مرد دیگر از اصحاب پیامبر حرفهایی می زند آن دو تن عبارتند از ابو درداء و عباده بن صامت.همین عباده به حرف او اعتراض کرد و او را گرفت و نزد معاویه آورد و به او خبر داد که ابن سبا همان کسی است که ابوذر را بر ضد معاویه شورانده است.و معاویه هم ابن سبا را از شام اخراج کرد و او سپس به مصر رفت،و عبد الله بن ابی سرح که از طرف عثمان استاندار مصر بود،از

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه