امیر المؤمنین اسوه وحدت صفحه 287

صفحه 287

3 -آیا حکومت بنی امیه امری اجتناب ناپذیر بوده است؟

گاهی گفته می شود:اگر پیامبر (ص) به امت خود خبر داده بود که بنی امیه به کومت خواهند رسید پس چرا علی (ع) با علم به این که معاویه در آینده پیروز خواهد شد با او مبارزه کرد؟و هر گاه نتیجه ای که امام (ع) می خواست از آن اجتناب کند همان بود که می دانست،رسیدن به آن مقدر است پس فایده ریختن آن خونها چه بود؟و لیکن حقیقت این است که پیامبر (ص) نه به علی خبر داده بود و نه به دیگر اصحاب،که حکومت بنی امیه امری است قطعی و آسمانی و اراده انسان هیچ دخالتی در آن ندارد،بلکه عکس آن درست است. آنچه را که پیامبر (ص) اراده فرموده بود این بود که به امتش خبر دهد که سهل انگاری امت در پاسداری از اسلام،امری است که بزودی منجر به تسلط بنی امیه بر ایشان خواهد شد.و این هشداری بود از جانب پیامبر (ص) به امت،تا برای جلو گیری از آن احتیاطهای لازم را اتخاذ کند.در حقیقت پیامبر (ص) علاج پیشگیری از این خطر و همه خطرهای گمراهی را برای امت بیان کرده است.و راه چاره ای که پیامبر (ص) بیان داشته بود همان چنگ زدن به قرآن و عترت پیامبر (ص) بود.و به امت فرمود که تمسک به قرآن و حدیث تجسم ضمانت از گمراهی است برای امت.و اگر امت به آن عمل می کرد،بنی امیه به حکومت نمی رسیدند و این امت از هر نوع فتنه ای در امان می ماند.

و لیکن جای تاسف است که امت،نه تنها به هشدار پیامبر (ص)

گوش فرا نداد و راه چاره ای را که آن حضرت معرفی کرده بود پیش نگرفت بلکه از بخش دوم راه چاره[تمسک به عترت پیامبر (ص) ]به طور کامل اعراض نمود.و در حقیقت این امت راه مخالف پیش گرفت،راهی که او را به سمت آنچه پیامبر (ص) از آن بر حذر می داشت هدایت می کرد.

امام (ع) تنها کسی است که قصد داشت خطر بنی امیه را از این امت دفع کند.اگر عمر در این زمینه کاری،گر چه بسیار اندک،انجام می داد خطر از امت رفع می شد.اگر علی (ع) برای برطرف کردن خطر معاویه به درگیری در جنگی سخت،در برابر او نیاز داشت،اما خلیفه دوم به کاری بیش از تعیین نکردن معاویه به استانداری و یا هنگام مشاهده رشد قدرت او،عزل کردن وی و یا جانشین قرار دادن علی (ع) به جای عثمان-که کار شورا به جانشینی او و باز گذاشتن دست امویها در امور مسلمانان منجر شد-نیاز نداشت.

و حتی پس از حدوث تمام اینها رهایی از معاویه و سرکوبی و برکناری او امکان داشت،در صورتی که ام المؤمنین عایشه و به همراه وی دو صحابی بزرگ،طلحه و زبیر،اقدام به برافروختن آتش شورش بر ضد علی (ع) امام هدایت نکرده بودند.پس اگر این سه رهبر به امام (ع) کمک می کردند و مسلمانان را به جای شوراندن بر ضد او،وادار به نصرت او می کردند،معاویه با خواری و ذلت سر به فرمان امام (ع) نهاده بود،و چهره تاریخ عوض می شد، و حکومت امام استوار می گشت،و مسلمانها از تمام جنگهای داخلی که در دو قرن اول هجری در گرفت برکنار می ماندند.و لیکن رهبران امت در مسیری وارونه به حرکت در آمدند و این امت را به آن

جا رساندند که پیامبر (ص) از آن برحذر می داشت.

تردیدی نیست که جنگ بصره رسیدن به راه حل مسالمت آمیز با معاویه را برای امام (ع) غیر ممکن ساخته بود،و همان جنگ بصره بود که نبرد با معاویه را قطعی کرد،مگر امام (ع) تمام اصول خود را زیر پا می گذاشت.پس جنگ بصره آشکارا بر معاویه ثابت کرد که در مخالفت با امام تنها نیست،و کسانی از مردم خارج شام هستند که با او همعقیده اند و مبارزه با علی (ع) را جایز می شمرند،و از خونریزیها در راه مبارزه با او باکی ندارند.و خود آن جنگ برای علی (ع) دشمنانی به وجود آورد که پیروزی امام (ع) بطور موقت آنها را به سکوت وا داشته بود.و حتی آمادگی داشتند در صورتی که فرصتی برایشان پیش آید به دشمنان امام (ع) بپیوندند.و بعدها که چنین فرصتی برای آنها پیش آمد،خیلی زود از فرصت استفاده کردند.

و می خواهم به مطالب قبل بیفزایم که علی رغم حتمی بودن نبرد بین امام (ع) و معاویه،این امکان وجود داشته است که همان جنگ نتایج درخشانی برای مصلحت امت داشته باشد،در صورتی که مردم عراق به سخنان امام (ع) گوش فرا می دادند و تا آخر راه از امام (ع) پیروی می کردند.و اگر آن کار را کرده بودند،ناگزیر نمی شدند،که در مقابل سلطنت بنی امیه تسلیم شوند و نسلهای بعدی نیز از سیطره شر و مفاسد بر کنار می ماندند.و به این جهت است که سلطنت بنی امیه-علی رغم خبر دادن پیامبر (ص) از آن-یک امر قطعی آسمانی نبود بلکه نتیجه عمل نکردن به راه چاره پیشگیری بود که پیامبر (ص) به امت معرفی کرده بود و مهمل گذاشتن آن از اول

تا آخر.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه