امیر المؤمنین اسوه وحدت صفحه 294

صفحه 294

انتظار می رفت که این افراد موضع خود را با آن سرعت شگرف عوض کنند،و در خلال سه روز از چپ افراطی به راست افراطی تغییر موضع دهند،در دو روز اول معتقد باشند که ادامه جنگ و نپذیرفتن حکمیت کفر است و بعد در روز سوم تغییر عقیده دهند و معتقد شوند که ترک جنگ و پذیرش حکمیت کفر است.

البته امام (ع) نسبت به موضع اول ایشان که معلوم شد موضع تمام سپاهیان اوست،جواب مثبت داد و قرارداد را امضا کرد.و حق همین بود که امام به این افراد و دیگران مهلت می داد چند ماه بگذرد تا جریان برای آنها-پس از فریب خوردن و مشتبه شدن امر-بطور کامل روشن شود.و اقتضای منطق این بود که ضمن ماهها آتش بس،راه هدایت برای خوارج و دیگران روشن گردد،بویژه پس از این که داوران حکم ظالمانه متناقض خود را صادر کردند.و لیکن خوارج از اول تا آخر غیر منطقی بودند.و برای عقل هیچ بشری امکان نداشت که از دگرگونی نامتعادل و عجیب آنها سر دربیاورد و در مورد امام (ع) جای ملامتی نیست که راز آینده آنها را کشف نکرده و پیشاپیش

دگرگونی سریع تفکر وحشتناک آنها را نخوانده است.

بر فرض که امام مدت آتش بس را یک ماه در نظر می گرفت و خود با سپاهش تا وقتی که داوران حکم خود را صادر کنند در صفین باقی می ماند،و بعد سپاه خود را دعوت به تجدید نبرد می کرد.آیا آن کار خوارج را راضی می کرد و آنها را به وحدت باز می گردانید؟

البته عواملی وجود دارد که ما را وادار می کند تا چنین توقعی نداشته باشیم بلکه انتظار داشته باشیم که آنها از بازگشت به نبرد به همراه او خودداری کنند و اگر در صفین می ماندند، موضع شان شبیه موضعی باشد که به هنگام دعوت امام (ع) از ایشان برای بازگشت به جبهه در عراق پس از صدور حکم به وسیله داوران بوده است.زیرا جواب رد ایشان به امام (ع) این بود که از نبرد به همراه او خودداری می کنند به این دلیل که او بازگشت به نبرد را به خاطر انتقام شخصی می خواهد.زیرا که حکم داوران بر خلاف مصلحت او بوده است.

مقتضای عقل این است که اگر مدت آتش بس کم بود و در صفین می ماندند و قصد داشتند که پس از حکم داوران جنگ را دوباره شروع کنند،خوارج به عراق رفته و بخواهند راه کمک رسانی به سپاه امام (ع) را ببندند و میان مردم کوفه و دیگر شهرها ایجاد ترس و رعب کنند و با شمشیرشان مزاحم مردم شوند و هر کس را که مخالف عقیده خود ببینند،به قتل رسانند. و این همان کاری بود که پس از مراجعت امام (ع) و بازگشت ایشان از صفین انجام دادند.و تردیدی نیست که خطر آنان برای ساکنان مردم عراق در غیاب امام بیشتر

بود تا حضورش.

توضیح مطلب این است که خطر طولانی کردن مدت آتش بس و بازگشت به عراق کمتر از خطر کوتاه بودن آن و باقی ماندن در صفین و شروع مجدد نبرد بود،در حالی که در عراق نیرویی که از ساکنان بی گناه آن حمایت کند و راههای کمک رسانی به جبهه در برابر یورشهای خوارج وجود نداشت.

طبیعی بود که امام (ع) از طرفداران آتش بس و حکمیت،در حالی که اکثریت سپاه او را تشکیل می دادند،انتظار داشته باشد که در موضع خود پایدار بمانند و منتظر حکم داوران باشند.و پرده فریب،-هنگامی که داوران گمراه شدند،و آنچه که قرآن باطل شمرده بود،زنده کردند و آنچه را احیا کرده است نادیده گرفتند-از جلو چشمانشان برداشته شود،و آن انگیزه جدیدی برای آنها باشد تا جنگ را دوباره با اراده ای قوی تر و بینشی نافذتر و کمکی بیشتر، شروع کنند.و اگر آن کار را کرده بودند،برایشان دشوار نبود چرا که ایشان با رهبری شجاعترین رهبر،به نابودی معاویه برمی خاستند،و سرزمین شام را از حکومت او آزاد می ساختند و برای خودشان و هم برای این امت و نسلهای آینده،راه هدایتی تضمین می کردند که در آن راه عدالت گسترش یابد،و کلمه حق اوج گیرد.

البته تمام اینها امکان داشت و لیکن تغییر موضع خوارج و نتایج آن از جنگ و کشتار،تمام آن آرمانها را نقش بر آب کرد،و متوقف ساختن جنگ به شکست حق و به فاجعه ای با پیامدهای طولانی انجامید.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه