امیر المؤمنین اسوه وحدت صفحه 373

صفحه 373

(7) -مسلم در روایت صحیح به سند خویش از عمر بن خطاب نقل کرده است که پیامبر (ص) در پاسخ پرسنده ای،فرمود:«اسلام این است که گواهی دهی خدایی جز خدای یکتا نیست و محمد (ص) پیامبر خداست،نماز را بپا داری،زکات را بپردازی و ماه رمضان روزه بگیری و حج خانه خدا را در صورت استطاعت،بگزاری .و همین شخص راجع به ایمان از پیامبر (ص) پرسید،پیامبر (ص) در پاسخ فرمود:«این که به خدا،فرشتگان،کتابهای آسمانی،پیامبران و روز رستاخیز ایمان آوری و در برابر مقدرات پروردگار،اعم از خیر و شر،تسلیم باشی (13) .این روایتهای صحیح و روایتهای صحیح دیگری که نقل نکردیم،همه با قرآن هماهنگی دارند،و همه آنها دلالت دارند بر این که هر کس به خدا،فرشتگان،کتابها،پیامبران خدا و لقاء الله و دوباره زنده شدن ایمان آورد و خدای یکتا را بپرستد،نمازهای واجب را به جا آورد و روزه رمضان را بگیرد،زکات را بپردازد،و در صورت استطاعت حج خانه خدا را انجام دهد،چنین کسی مسلمان،تمام عیار و مؤمن کامل عیار است،و او از رستگاران می باشد،و خداوند آتش جهنم را بر او حرام می کند و او را وارد بهشت می سازد،از هر دری از هشت در بهشت که بخواهد.صرف نظر از این که

اعتقاد داشته باشد که خلیفه پس از وفات پیامبر (ص) ابو بکر است و یا علی بن ابی طالب (ع) .توضیح این که ایمان به قانونی و شرعی بودن خلافت خلفا به عنوان یک شرط در مسلمان بودن،و یا ایمان داشتن و یا رستگاری و یا دوری از دوزخ و یا دخول در بهشت نام برده نشده است (14) .

و این همان چیزی است که منطق سلیم اقتضا می کند.پس هر گاه پیامبر (ص) بر لافت خلفای سه گانه تصریح نفرموده است و در مورد خلافت ابو بکر سفارشی نکرده است پس چگونه اعتقاد به خلافت خلفای سه گانه،جزیی از دین اسلام است و معتقد نبودن به آن به ایمان صدمه می زند؟علاوه بر این که دین اسلام در زمان پیامبر (ص) و پیش از دوران خلافت تمام و کامل بوده است.در صورتی که خلافت این بزرگان در کتاب خدا و (سنت پیامبرش) ذکر شده است.و هر گاه پیامبر (ص) علی (ع) را به جانشینی خود تعیین کرده است و سبت به او سفارش کرده است این سفارش در مورد اواز جمله سنتهای پیامبر (ص) خواهد بود.ولیکن این سفارش به آن درجه از وضوح نرسیده است تا از اختلاف و یا تردید در صدور و یا دلالت احادیثی که در آن باره وارد شده است جلوگیری کند.و هر گاه مسلمانی دلایل صدور آن وصیت را به طور کامل بررسی کند و در بررسی خود،اخلاص داشته باشد ولی آن دلایل او را قانع نسازد،چنان کسی معذور خواهد بود و مخالف کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) محسوب نخواهد شد.

و هنگامی که کتاب خدا می گوید،هر کس به خدا و پیامبران و فرشتگان خدا

و روز واپسین ایمان آورد و واجبات را انجام دهد،مسلمان با ایمان درست است و سنتهای پیامبر اکرم (ص) نیز بیانگر همین است،پس هرگز،نه از منطق و نه از اسلام است که پیروان قرآن و پیامبر (ص) بگویند کسی مؤمن،رستگار و دور از آتش دوزخ و مستحق دخول بهشت نخواهد بود مگر آن که ایمان آورد بر این که ابو بکر خلیفه قانونی است و یا نخستین خلیفه شرعی امام علی (ع) است.و این از اسلام نیست که مسلمانان بگویند هر کس مطابق عقیده جمهور،عقیده ای را نداشته باشد پس از مؤمنان نیست و از جمله اهل بهشت نمی باشد،بلکه از اهل دوزخ است،هر چند گواهی دهد که خدایی جز خدای یکتا نیست،و محمد (ص) فرستاده اوست.و خدای یکتا را بپرستد و نماز را بپا دارد،زکات را بپردازد و روزه ماه رمضان را بگیرد و حج خانه خدا را برگزار کند و ایمان به خدا،فرشتگان،پیامبران و کتابهای او داشته باشد و به لقاء الله و برانگیخته شدن معتقد باشد.

براستی که خداوند بالاتر از آن است که به وعده خود عمل نکند و بزرگتر از آن است که مطابق خواسته های متعصبان عمل کند.و خدای بزرگ عادلتر از آن است که بندگان خود را عذاب کند و از ثواب خود محروم سازد،به دلیل ایمان نداشتن به چیزی که نه در کتاب خود بیان کرده است و نه پیامبرش برای ایشان گفته است.و یا به دلیل به ثبوت رسیدن نظری در طول تاریخ اسلام که یک فرد با اخلاص نهایت کوشش خود را کرده پس از بررسی درباره حقیقت به آن دست پیدا کرده است.و منطقی نیست که-علی رغم این که پیامبر

(ص) عبارتی را بیان نکرده است تا دلالت کند بر این که اوابو بکر را جانشین خود قرار داده است-عذر گروهی از مسلمانان در اعتقاد بر این که ابو بکر نخستین خلیفه شرعی پیامبر خداست پذیرفته باشد ولی عذر گروه دیگر از مسلمانانی که معتقدند علی بن ابو طالب نخستین خلیفه شرعی است پذیرفته نباشد،در حالی که مسلمانان اجماع دارند بر این مطلب که پیامبر (ص) به علی (ع) فرمود:«آیا راضی نیستی که نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی (ع) باشی جز این که پیامبری پس از من نخواهد بود؟»همان طوری که ثابت شده است که پیامبر (ص) به مسلمانان اعلان فرمود که برای ایشان کتاب خدا و عترت خود را باقی گذاشته است و اگر به آنها چنگ بزنند از گمراهی ایمن خواهند بود.

اصول تفاهم

یاد آوری کردم که هدف ما از ارائه بحثهای خلافت این نبوده است که جمهور مسلمانان را از اعتقادشان برگردانیم و ایشان را بر این عقیده واداریم که نخستین خلیفه شرعی امام علی (ع) است.این چیزی است که نه مورد انتظار بوده است و نه هدف ماست.هدف ما این بوده است که اموری را توضیح دهیم که اعتقاد داریم آنها اساسا برای برقراری تفاهم میان مسلمانان صلاحیت دارند،امیدواریم که در نتیجه طرح آنها نگرانی و بد بینی ما بین مسلمانان از میان برداشته شود و جای آن را هماهنگی و برادری بگیرد.و در جهت گسترش دعوت مسلمانان بر این عقیده کار کنیم،که اسلام و ایمان تمام مسلمانان صحیح است و همه شایستگی رضوان و ثواب الهی را دارند[!]البته در صورتی که بعد از ایمان به خدا،پیامبر (ص) ،کتاب،فرشتگان الهی و

برانگیخته شدن،واجبات را انجام دهند.در این جهت تفاوتی وجود ندارد میان آن کسانی که معتقدند پیامبر (ص) خلیفه تعیین کرده است و بین آن افرادی که می گویند امر خلافت را به گزینش امت واگذار کرده است[!]،و برای ما ثابت می شود که بحثهای گذشته درباره خلافت آشکارا بیانگر اموری باشد.قصد داشتیم آنها را توضیح دهیم و آنچه شایستگی داشت با اساس تفاهم اسلامی باشد همگانی و مورد قبول همه است.از جمله آن امور،موارد زیر است:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه