امیر المؤمنین اسوه وحدت صفحه 69

صفحه 69

ابی بن خلف قبلا به پیامبر گفته بود که در آینده او را خواهد کشت،پس پیامبر خدا در جواب او گفت:بلکه اگر خدا بخواهد من تو را خواهم کشت.و این شخص در جنگ احد حاضر بود،و چون مسلمانان از پیامبر دور شدند،قصد حمله به پیامبر کرد،بعضی از اصحاب پیامبر خواستند جلوی او را بگیرند،پیامبر آنان را منع کرد،سپس خود نیزه ای به سوی او پرتاب کرد، با این که مؤثر به نظر نمی رسید،ولی ابی بن خلف گفت:«به خدا سوگند محمد مرا کشت... زیرا که او در مکه به من گفته بود:من تو را می کشم.به خدا قسم حتی اگر بر من آب دهان انداخته بود مرا کشته

بود.»پس چیزی نگذشت تا موقع بازگشت به مکه از بین رفت.

طبری از ابی رافع روایت کرده است که او گفت:پیامبر خدا گروهی از مشرکان را دید و به علی گفت:به آنان حمله کن،پس علی حمله کرد و آنان را پراکنده ساخت و عمرو بن عبد الله جمحی را کشت،سپس گروه دیگری را دید که قصد او را دارند.پس به علی گفت:بر آنان حمله کن!پس علی حمله برد و جمعیت آنها را متفرق کرد،و شیبه بن مالک-یکی از فرزندان عامر بن لؤی-را کشت.گروهی جنگجو از قبیله کنانه قصد حمله به پیامبر را داشتند که در میان آنها چهار پسر سفیان بن عویف:خالد،ابو الشعشاء،ابو الحمراء و غراب بودند،پس پیامبر (ص) به علی فرمود:مرا از شر این دسته از ارتش دشمن خلاص کن!و علی بر آنها حمله برد در حالی که آنان نزدیک به پنجاه سوار،بودند و علی پیاده بود،و آن قدر با شمشیرش آنان را زد تا از پیرامون پیامبر پراکنده شدند،اما دوباره دور او را گرفتند،باز بر آنها حمله برد،آن کار چندین بار تکرار شد تا این که هر چهار پسر سفیان بن عویف و تمام آن ده نفر را کشت... (8) در صحیح مسلم آمده است که سهل بن سعد گفت:

«پیامبر از ناحیه صورت مجروح شده بود و یکی از دندانهای کرسیش شکسته و کلاه خود روی سرش در هم شکسته بود.و فاطمه دختر رسول خدا خونها را می شست علی بن ابی طالب با سپرش (از آب گودالی در احد به نام مهراس) آب می ریخت،پس،چون فاطمه دید که آب جز این که خون را زیاد کند فایده ای ندارد،قطعه حصیر را گرفت و سوزاند تا خاکستر شد و

بعد روی زخم چسباند تا خون بند آمد.» (9)

نتیجه جنگ

برای خواننده به دست آوردن نتایج زیر زیاد مشکل نیست:

(1) جنگ احد از بزرگترین جنگهای سرنوشت ساز در تاریخ مسلمانان بود.براستی که این جنگ برای اسلام جنگ مرگ و زندگی بوده است.نزدیک بود این جنگ به نابودی اسلام منجر شود.

(2) در حقیقت آن کسی که در آغاز جنگ طلایه داران را از پای در آورد،اثر مهمی در بالا بردن روحیه مسلمانان و در هم شکستن اعصاب مشرکان داشت،علی رغم این که آنان چهار برابر مسلمانان بودند.زیرا در آن زمان،پرچمداران در جنگها از نظر جنگجویان سران لشکر به حساب می آمدند.به خاک افتادن فرماندهی لشکر تاثیر شگرفی روی لشکر می گذاشت.تاریخ متذکر است که ابو سفیان به پسران عبد الدار گفت:

«ای فرزندان عبد الدار!ما می دانیم که شما به پرچمداری از ما شایسته ترید (زیرا که سنت مکیان اقتضا می کرد که یکی از فرزندان عبد الدار حامل پرچم باشد) .و ما روز بدر از ناحیه پرچمداری شکست خوردیم،و پیروزی هر قومی از ناحیه پرچم خویش[پایداری پرچمدار] است پس شما همچنان پرچمدار باشید و در حفظ آن بکوشید و یا آن را به ما واگذارید. »پسران عبد الدار بر آشفته شدند و گفتند:ما پرچمهایمان را زمین می گذاریم؟ابو سفیان گفت:پرچم دیگری باید با پرچم شما باشد.آنان در جواب ابو سفیان گفتند:بلی آن پرچم را نیز مردی جز از فرزندان عبد الدار حمل نخواهد کرد،وجز آن هرگز امکان پذیر نیست (10) .اهل مکه در آغاز جنگ ده مرتبه پرچمشان را در حال سقوط دیدند و دلهایشان با سقوط آن،ده بار فرو ریخت و از آن جهت خود را در مقابل نیرویی غالب دیدند.علی کسی بود که حمله

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه