امیر المؤمنین اسوه وحدت صفحه 72

صفحه 72

سال پنجم هجری گروهی از یهود با مژده جنگ و آهنگ گرد آوردن عرب بر محور پیکار با پیامبر (ص) راهی مکه شدند،تا به مقاصد شوم خود نایل شوند.قریش هیچ نیازی به کسانی که آنان را وادار به جنگ کنند نداشتند،لذا بدون تامل موافقت کردند و چهار هزار رزمنده آماده ساختند و به تحریک یهودیانی که از مدینه آمده بودند،قبیله های غطفان و غیره نیز به آنان پیوستند،در نتیجه،شمار ارتش بت پرستان به حدود ده هزار نفر رسید.

خبر اجتماع آنان چند روز قبل از رسیدن به مدینه،به پیامبر رسید.پیامبر بااصحاب خود مشورت کرد.سلمان فارسی نظر داد که خندقی اطراف مدینه حفر شود تا بین مهاجمان و رسیدن آنان به مدینه فاصله اندازد.پیامبر مسلمانان را (که حدود سه هزار تن بودند) مامور اجرای این پیشنهاد کرد،خندق در خلال شش روز کنده شد.موقعی که انبوه لشکر دشمن، خندق را مشاهده کردند،غافلگیر شدند،و یقین پیدا کردند که نخواهند توانست وارد مدینه شوند،پس ناگزیر به جای ورود به مدینه،حصاری در اطراف آن پی ریختند.

بنی قریظه پیمان شکنی می کنند

پس از رسیدن آنان به منطقه مدینه یهود بنی قریظه به ایشان پیوست،البته اینان از ابتدا در

پیمان صلح با پیامبر بودند و این پیمان شکنی آنان پیشامد خطرناکی برای مسلمانان بود. آنان با پیمان شکنی خود،به جمعیت،و کمک دشمن افزودند بناچار مسلمانان بر آن شدند تا به خطوط دفاعی خود،خط دفاعی جدیدی بیفزایند.میان مسلمانان تعدادی از منافقان بودند که خبرهای ناگواری به آنها می دادند و در دل آنان رفته رفته ایجاد خوف می کردند.مسلمانان را ترسی شدید فرا گرفته بود و بجز کسانی که خدا آنان را حفظ کرده بود-که البته زیاد نبودند-بقیه از ترس جانهایشان به لب رسیده بود.قرآن از حالات روانی که مسلمانان در آن برهه از زمان به سر می بردند نقل می کند:

«هنگامی که دشمنان از بالای سر و از پایین پای شما به طرف شما آمدند و هنگامی که چشمها نگران و دلها به حنجره ها رسیده بود و به خدا گمان بد می بردید،آن جا بود که مؤمنان آزمایش شدند و بشدت به خود لرزیدند.و هنگامی که منافقان و کسانی که در دلهایشان بیماری نفاق بود می گفتند:خدا و پیامبرش جز وعده فریبکارانه به ما ندادند.و هنگامی که گروهی از آنان می گفتند:ای مردم مدینه!دیگر جای اقامت برای شما نیست پس باز گردید!و جمعی از آنان اجازه می خواستند از پیامبر[تا برگردند]و می گفتند:خانه های ما ناامن است،در حالی که ناامن نبود،آنان قصدی جزفرار از جنگ نداشتند.» (1) .

بر خلاف آنان وضع روحی مشرکان بالا بود و پیروزی را در دسترس خود مشاهده می کردند آنان مدینه را محاصره کرده اند و کسی از اهل مدینه جرات بیرون شدن از آن را ندارد. بخصوص موقعی اطمینانشان به پیروزی زیاد شد و روحیه شان بالا رفت که بنی قریظه تا حدی با آنها همدست شدند و مکیان را از حالت محاصره

کردن خارج کردند و در وضع تهاجم رو در رو قرار دادند.

بت پرستان از حالت محاصره به تهاجم تغییر جهت می دهند

عمرو بن عبدود و به همراه او ضرار بن خطاب،عکرمه بن ابی جهل و دیگران،در صدد یافتن جایی کم عرض در خندق برآمدند تا اسبهایشان آنان را از آن محل رد کنند.در نتیجه با مسلمانان در یک خاک قرار گیرند.انتظار می رفت که اگر آنان در این گستاخی موفق شوند دیگر مشرکان نیز از خندق عبور کنند.امکان داشت که تمام لشکر مهاجم-اگر بین دو طرف خندق پلی از خاک هر چند به اندازه همان جای کم پهنا می زدند-از خندق عبور کنند.در حالی که پیش از عبور مشرکان از خندق مسلمانان را ترس فرا گرفته و جانهایشان به لب رسیده بود،به سهولت می توانیم وضع روحی آنان را پس از عبور دشمن از خندق،تصور کنیم، و آن خطر جدی تازه ای بود که نمی توانستند حدی بر آن تعیین کنند.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه