امیر المؤمنین اسوه وحدت صفحه 78

صفحه 78

همین یهودیان بودند که در ابتدا با همسایه های بت پرست خود از پیامبر مورد انتظار سخن می گفتند که تورات بدان بشارت داده است (2) و آنان را به نزدیکی ظهور آن حضرت تهدید می کردند و خود را آماده می کردند تا از پیروان او باشند.و لیکن موقعی که پیامبر موعود ظاهر شد،و آنچه را که می خواستند خداوند در آن پیامبر نشان داد،همه چیز را نسبت به او فراموش کردند و در مقابل بزرگواری و عدالت او به دشمنی برخاستند و هر نوع پیمانی را که با او بسته بودند شکستند.

به نظر می رسد که آنان از آن حضرت توقع داشتند،او نیز همانند ایشان نسبت به حضرت مسیح و پیروانش موضع خصمانه ای داشته باشد،ولی چون دیدند که قرآن فضیلت و صداقت مسیح و پاکدامنی مادرش را اعلان می کند،با آن حضرت سر ناسازگاری گذاشتند.و شاید هم آنان از اسلام به لحاظ دیگری ناراضی بودند،چه اسلام ربا را حرام دانسته و سودجویی مالی و سیطره رباخواران را بر بازار اسلام جلوگیری کرده است.و در این نکته ای است که آنها را

می ترساند و ناراحت می کند.چه آنان پیوسته ربا را چندین برابر می خورند.شاید آنان سیستم آزادی فردی،در زندگی شبه جزیره را چراگاه سرسبزی برای خود می دیدند،که می توانستند تعصبات قبایل را تحریک کنند و گروهی را بر ضد گروه دیگر بشورانند;در صورتی که وجود دولتی نیرومند با نظام معین میان آنها و چنین امکاناتی فاصله ایجاد می کرد.

به هر حال،یهود شبه جزیره تصمیم گرفت که با تمام قوای خود به لشکر بت پرستان بپیوندد تا این که توده عرب،غرق در طوفان جهالت،فقر،ناامیدی و بی قانونی خود بماند،همچنان که قوی،ضعیف را بخورد و هیچ فردی از ساکنان آن سرزمین بر مال،جان و ناموسش امنیت نداشته باشد.براستی که یهودیان و هم بت پرستان نمی خواستند جامعه برای حق طبیعی خود نسبت به اقامه دولتی قیام کند که توده های پراکنده را متحد سازد و عدالت را در میان توده ها برقرار کند و آن جامعه و ملل دیگر را متوجه آفریدگار جهان سازد،آفریدگاری که بی شریک است و کسی جز او سزاوار پرستش نیست.اگر بگوییم که خطر یهود شبه جزیره برای دولت اسلامی کمتر از خطر قبایل بت پرست با همه فزونی جمعیت بت پرستان نبوده است،سخنی درست گفته ایم.خواننده به یاد دارد که دعوت کنندگان به جنگ از یهود بودند که نزد بت پرستان مکه و غطفان برای جنگ مدینه رفتند و در سال پنجم هجری بزرگترین نیروی کارآمد تا آن وقت را فراهم کردند و رودرروی مسلمانان قرار دادند و جنگ احزاب را به وجود آوردند.و هنگامی که یهود بنی قریظه در آن جنگ دیدند خطر بت پرستان قوت گرفته است و دایره حضورش در پیرامون اسلام مستحکم شده است فرصت آینده را غنیمت شمردند و پیمان خود را با پیامبر شکستند و به دشمنان

او پیوستند و در دشوارترین شرایطی که پیامبر (ص) با آنها روبرو بود،با نفرات و ابزار به دشمن پیوستند تا ریشه خطر را از بیخ برکنند و نابود سازند.

البته پیامبر (ص) -پس از پراکنده شدن احزاب و از بین رفتن خطر آنها-بنی قریظه را مجازاتی سخت کرد و آنان را وادار به پرداخت غرامت جانی و مالی کار زشتشان کرد.و لیکن جمعیت عمده یهود که در خیبر و چندین دژ آن-که از مدینه حدود هشتاد میل فاصله داشت-مقیم بودند به صورت خطر نمایانی برای دولت اسلامی باقی مانده بودند.اینک وقت مناسبی برای آهنگ درهم شکستن شوکت مردم خیبر فرا رسیده بود.چرا که پیامبر (ص) از شر بت پرستان مکه بعد از بستن یک پیمان صلح ده ساله ایمنی یافته است.

پیامبر از حدیبیه (آن جایی که پیمان صلحی موقت را منعقد کرد) بازگشت،در حدود پانزده روز در مدینه ماند سپس به جانب قلعه های خیبر رهسپار شد در حالی که هزار و ششصد نفر نیروی منظم آن حضرت را همراهی می کردند،آنان همان افرادی بودند که روز حدیبیه با وی همراه بودند،پیامبر پس از سه روز راه،شب هنگام در اطراف دژهای خیبر فرود آمد.

ساکنان قلعه ها بنا به عادت خود بامدادان به قصد رفتن به مزارع خود بیرون شدند ولی وقتی لشکر اسلام را دیدند سخت ترسیدند و گفتند:«محمد با لشکر!»،سپس به دژهای خویش بازگشتند.

جنگ خیبر جنگ مذهبی نبود

لازم به تذکر است که این جنگ یک جنگ مذهبی نبود به این معنا که هدف مجبور کردن اهل خیبر به پذیرش دین اسلام باشد،چه این که پیامبر هیچ فردی از اهل کتاب را مجبور به تغییر آیین خود نکرد.و دیدیم که عهدنامه ای را که پیامبر

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه